طلاق به عنوان یک پدیده اجتماعی، همواره یکی از چالشهای بزرگ در زندگی زناشویی بوده است. علت اصلی طلاق در ایران، موضوعی پیچیده و چندوجهی است که به عوامل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بستگی دارد.
در سالهای اخیر، تغییرات سریع در سبک زندگی، افزایش فشارهای اقتصادی و تحول در نگرشهای فرهنگی، سبب شدهاند که مفهوم ازدواج و روابط زناشویی در ایران دچار تحولاتی عمیق شود.
بسیاری از زوجها به دلایل مختلف، از جمله عدم تفاهم، مشکلات مالی و عدم توانایی در مدیریت بحرانها، به جدایی روی میآورند.
در این مطلب از کلینیک سلامت روان جوانه، با استفاده از دادههای معتبر و مصاحبههای عمیق، به بررسی ریشههای این پدیده میپردازیم و تلاش خواهیم کرد تا به درک بهتری از چالشهای موجود در روابط زناشویی دست یابیم.
۱۳ مورد از مهمترین علت اصلی طلاق در ایران در سال ۱۴۰۴
علت اصلی طلاق در ایران به طور کامل و دقیق قابل شناسایی نیستند، زیرا این پدیده به شدت پیچیده و تحت تأثیر فاکتورهای متنوعی قرار دارد که شامل ارزشهای فرهنگی، وضعیت اقتصادی و شرایط اجتماعی جامعه میشود. با این وجود، میتوان به برخی از عواملی که به طور عمده در علت اصلی طلاق در ایران تأثیرگذار هستند، اشاره کرد:
۱. عدم تفاهم بین زوجین
امروزه نداشتن توافق اخلاقی به یکی از علت اصلی طلاق در ایران و جدایی بین زوجین تبدیل شده است. ازدواجهای سنتی که تحت تأثیر خانوادهها قرار دارند و با مداخلات مداوم آنها همراه هستند، باعث کاهش قابل توجه تفاهم بین همسران میشود و احتمال طلاق را به شدت افزایش میدهد.
عواملی نظیر عدم استقلال و بلوغ کافی دختران و پسران قبل از ازدواج، احتمال دخالت دیگران را به طرز چشمگیری بالا میبرد. این شرایط منجر به مواجهه زوجین با چالشهای جدی و مخرب میشود.
نداشتن توافق ممکن است در زمینههای مختلفی مانند روشهای تربیت فرزند، اهداف زندگی، تصمیمگیریهای مالی و روابط اجتماعی خارج از ازدواج نیز بروز کند.
۲. زدواج در سنین پایین: یکی از علت اصلی طلاق در ایران
ازدواج زودهنگام و در سنین جوانی یکی از علت اصلی طلاق در ایران به شمار میرود. در این سنین، افراد به شکل رویاپردازانهای به ازدواج نگاه میکنند و به دلیل عدم آگاهی کافی از شخصیت خود، نمیتوانند شریک مناسبی را بر اساس معیارهای صحیح انتخاب کنند.
این مسائل باعث میشود که در مواجهه با چالشها و مسئولیتهای زندگی، هر دو طرف احساس یأس کنند و در نهایت به جدایی فکر کنند.
تحقیقات نشان دادهاند که بهترین زمان برای ازدواج بعد از ۲۵ سالگی است. در این مرحله، افراد معمولاً به بلوغ شخصیتی رسیده و شناخت بهتری از خود و نیازهایشان پیدا میکنند.
این امر به آنها کمک میکند تا نه تنها در انتخاب شریک زندگی، بلکه در درک بهتر از زندگی زناشویی نیز توانایی بیشتری داشته باشند که در نهایت منجر به ازدواجهای موفقتری خواهد شد. احتمال طلاق پس از ۲۵ سالگی به اندازه ۲۴ درصد کاهش مییابد.
۳. خیانت، علت اصلی طلاق در ایران
یکی از مهمترین و شایعترین علت اصلی طلاق در ایران، خیانت به شمار میرود. زمانی که یکی از طرفین ازدواج به دیگری وفادار نمیماند، در ذهن طرف مقابل این احساس شکل میگیرد که همسرش برای او ارزشی قائل نیست و محبت کافی به او ندارد.
به همین دلیل، یکی از پایهایترین انگیزههای ازدواج از میان میرود و فرد آسیبدیده تمایل به جدایی از همسر خیانتکار پیدا میکند.
در چنین وضعیتی، اعتماد بین زوجین به طور کامل از بین میرود و حتی فردی که مورد خیانت قرار گرفته، ممکن است در روابط آینده خود نیز با مشکل بیاعتمادی مواجه شود. در این راستا باید به این نکته توجه داشت که خشم و نفرت میتواند یکی از عوامل اصلی خیانت باشد.

۴. دعواهای مداوم بین زن و شوهر
اختلافات میان زوجین امری کاملاً عادی است. هر رابطهای دارای چالشها و نوسانات خاص خود است که ممکن است منجر به بروز مشاجره گردد. اینکه این درگیریها به چه صورت سالم یا ناسالم باشند، به خود زن و شوهر و نیز اهداف آنها بستگی دارد.
معمولاً زوجهایی که دچار درگیریهای مکرر هستند، در مواجهه با مسائل، به جای اتخاذ رویکردی مبتنی بر حل مشکل، بیشتر بر جنبههای منفی تمرکز میکنند.
به عبارت دیگر، در حین برخورد با چالشها، توجه آنها تنها معطوف به مشکل و انتقاد از یکدیگر میشود و از جستجوی راهحل غافل میمانند.
اختلافات مکرر و شدید در دسته درگیریهای ناسالم قرار میگیرند و میتوانند به رابطه زناشویی آسیب جدی بزنند. زوجین به دفعات بر سر موضوعات مختلف به جدال میپردازند و بدون اینکه راهحلی پیدا کنند، بارها و بارها درگیر میشوند.
این وضعیت ممکن است ناشی از کشمکش بر سر قدرت، نابرابری در حقوق یا عدم تعادل در رابطه، و یا عدم وضوح نقشها و مسئولیتها در زندگی مشترک باشد.
۵. کاهش صمیمیت و مشکلات در رابطه جنسی
ارتباط نزدیک میان زن و مرد شامل ابعاد گوناگونی است که هر کدام در جایگاه خود نقش مهمی در پایداری رابطه ایفا میکنند. یکی از کلیدیترین جنبهها، رابطه جنسی است که به حفظ پیوند زوجین کمک میکند.
زن و مردی که روابط جنسی را به شکل ناقص و بدون احساس نزدیکی برقرار میکنند، عملاً از یک رابطه کامل بهرهمند نخواهند شد. ممکن است زوجین از ناکافی بودن صمیمیت یا میزان فعالیت جنسی و حتی مشکلات مرتبط با آن گلهمند باشند.
معمولاً عدم اشتیاق و تمایل جنسی بهعنوان یکی از چالشهای بلندمدت مطرح میشود. با این حال، مفهوم صمیمیت فراتر از موضوعات مربوط به اتاق خواب است.
به طور کلی، صمیمیت جنسی و کیفیت روابط جنسی نتیجه عواملی چون نزدیکی عاطفی، اعتماد و احترام هستند که زوجین را به یکدیگر متصل کرده و موجب تقویت صمیمیت جنسی میشوند. اگر این عوامل در زندگی روزمره و خارج از اتاق خواب کمرنگ شوند، قطعاً تأثیرات آن در اتاق خواب نیز مشهود خواهد بود.
۶. آزار و اذیت (جسمی، عاطفی، کلامی، اعتمادی)
آزار در روابط زناشویی یکی از متداولترین شیوهها و الگوهای رفتاری است که به قصد دستیابی یا حفظ قدرت از سوی یکی از طرفین صورت میگیرد. این رفتار اغلب با کنترل همسر، تنبیه مکرر، زیر سوال بردن اعتماد به نفس یا ایجاد حس اعتماد به نفس کاذب همراه است.
زمانی که این آزار به نقطهای غیرقابل تحمل برسد، افراد معمولاً به فکر جدایی میافتند، مگر اینکه به دلیل خطرات ناشی از خشونت، امکان جدایی وجود نداشته باشد.
این نوع آزار معمولاً یکی از اعضای زوج را هدف قرار میدهد، اما ممکن است متوجه فرزندان نیز شود. در موارد حاد، فردی که مورد آزار قرار گرفته برای خروج از این رابطه زناشویی ممکن است نیاز به مشاوره حقوقی داشته باشد.
۷. اعتیاد (به الکل، مواد مخدر، رابطه جنسی، قمار، خرید، دارو)
اعتیاد به شدت با چالشها و عملکردهای جنسی زوجین ارتباط دارد. مواد مخدر و الکل نه تنها بر سلامت جسمی و روانی فرد تأثیر میگذارند، بلکه بر روابط زناشویی نیز اثرات مخربی به جا میگذارند.
برای بسیاری از مردان و زنان، همزیستی با یک شریک معتاد به معنای مواجهه با دشواریهای غیرقابل تصور است؛ زیرا ناتوانی در تحمل پیامدهای آن را دارند.
یکی از بزرگترین مسائلی که زوجین را درگیر میکند و موجب ناکامی آنها میشود، عدم تأمین نیازهای اساسی است؛ این نیازها شامل نیازهای جنسی، مالی، احترام، توجه، اعتماد و ارتباط میباشد.
نادیده گرفتن این نیازها موجب بروز احساسات ناخوشایندی میشود که زندگی را برای همسر و فرزندان به چالشی بزرگ تبدیل میکند.
رابطه یک فرد معتاد با اعتیادش ممکن است قویتر از پیوند او با همسرش باشد. زمانی که فرد معتاد از درمان خود پرهیز میکند یا دوباره به سمت اعتیاد بازمیگردد، این ارتباط به خطر میافتد و باعث ناپایداری ازدواج میشود. در بسیاری از موارد، این وضعیت به جدایی منجر میشود.

۸. انتظارات و درک غیرواقعی
یکی از خطاهای متداولی که افراد مرتکب میشوند، امید به تغییر شخصیت شریک زندگی پس از ازدواج است.
«بهراستی باور داشتم که اگر او احساس امنیت کند، تغییر خواهد کرد. اما هیچ چیزی تغییر نکرد».
به عنوان نمونه، در روابط از راه دور، افراد ممکن است گمان کنند که به اندازه کافی یکدیگر را میشناسند، اما پس از ازدواج میگویند: «فکر میکردیم که با هم آشنا هستیم، اما در واقع اینطور نبود».
انتظار دیگر غیرواقعی در زمینه روابط عاطفی و ازدواج، توقع ذهنخوانی است. به این معنا که فرد انتظار دارد همسر یا شریک عاطفیش باید به طور خودکار نیازهای او را درک کند و بدون اینکه او این نیازها را شناسایی و بیان کند، همسرش باید آنها را برآورده سازد.
این نوع نگرش به نیازها، روشی بسیار ابتدایی است و به نوعی به رفتارهای دوران نوزادی بازمیگردد، زمانی که مادران از قبل نیازهای سادهای مانند گرسنگی را درک کرده و به آن پاسخ میدادند. اکنون نیز افراد خواهان آن هستند که همسرشان نیازهای پیچیدهتری چون احترام، محبت، قدرت و آزادی را به همین شیوه تأمین کند.
۹. تعارض یا داخالتهای خانواده همسر
اغلب، خانواده همسر به یکی از موضوعات اصلی مناقشات میان زوجین تبدیل میشود. مداخلات خانواده همسر میتواند زوجین را در موقعیتی دشوار قرار دهد که مجبور شوند بین همسر و خانواده یکی را انتخاب کنند و این وضعیت احساس عدم حمایت را به وجود میآورد: «او همیشه نیازهای خانوادهاش را بر نیازهای من ترجیح میدهد»، «او همواره با پدر من در حال رقابت است یا او را مورد انتقاد قرار میدهد».
۱۰. بروز ناگهانی بیماری یا ناتوانی ذهنی و جسمی
زمانی که یکی از زوجین به بیماری جدی یا ناتوانی جسمی یا روانی مبتلا میشود، همسر او به طور طبیعی به نقش سرپرست تبدیل میشود.
برای برخی افراد، پذیرش این مسئولیت به آسانی امکانپذیر نیست. وضعیت جدید به قدری با تصوری که در روز ازدواج داشتند متفاوت است که فرد نمیتواند تصوری از ادامه زندگی مشترک در این شرایط داشته باشد.
بسیاری از مردان و زنان توانایی مقابله با چنین تغییرات ویرانگری را در زندگی زناشویی ندارند. با این حال، افرادی هم وجود دارند که در این رابطه باقی مانده و با شجاعت و اراده، بار سنگین سرپرستی را بر دوش میکشند.
۱۱. نقش تحصیلات و تأثیر آن بر جدایی
در حالی که ممکن است سطح تحصیلات به طور مستقیم عاملی برای ازدواج یا دوام آن به شمار نرود، اما نمیتوان به سادگی از نقش آن در بروز اختلافات میان همسران غافل شد. جالب است اشاره شود که بر اساس دادهها و پژوهشهای انجام شده، زوجهایی که از نظر تحصیلات در سطح بالاتری قرار دارند و همسطح هستند، با چالشهای کمتری مواجه شده و کمتر به فکر جدایی میافتند.
افزایش سطح تحصیلات معمولاً به افزایش درآمد نیز منجر میشود. همچنین، تحصیلات عالی میتواند افقهای ذهنی افراد را گسترش دهد و آنها را قادر سازد تا درباره مسائل مختلف و چالشهای خود، به راحتی با یکدیگر گفتوگو کنند و نیازهایشان را بهتر بیان نمایند. به این ترتیب، میل به جدایی در میان این افراد کاهش پیدا میکند.
۱۲. اختلاف سنی به عنوان عاملی در طلاق
یکی از نکاتی که در زمان ازدواج باید به آن توجه شود، فاصله سنی میان همسران است. بر اساس تحقیقات صورت گرفته، اگر مرد بین ۲ تا ۸ سال از همسرش بزرگتر باشد، احتمال موفقیت ازدواج افزایش مییابد. هرچند این تنها یکی از علت اصلی طلاق در ایران در ایجاد یک ازدواج پایدار است و در واقع، موارد متعددی از این قاعده نیز در میان افراد مشاهده میشود.
۱۳. اختلاف نظر در زمینه تربیت فرزند و تأثیر آن بر طلاق
تفاوت در دیدگاههای والدین درباره شیوههای تربیت فرزندان میتواند منجر به بروز تنشها و اختلافات میان آنها گردد. از این رو، توصیه میشود که قبل از ازدواج، درباره روشهای تربیتی گفتگو کنید تا از بروز مشکلات احتمالی جلوگیری شود.
اگرچه این نوع اختلافات میتواند به جدایی والدین بیانجامد، اما با مشاوره از متخصصان حوزه تربیت کودک، امکان دستیابی به تفاهم و توافق وجود دارد و میتوان فرزندی سالم از نظر روحی و روانی پرورش داد.

زوجدرمانی چیست و چرا مراجعه به یک درمانگر زوجین اهمیت دارد؟
اگر شما یا همسرتان تصمیم به جدایی گرفتهاید، بهتر است رویکردی دوستانه مانند «طلاق توافقی» را انتخاب کنید. مسیر پرتنش میتواند به مشکلاتی پایدار منجر شود.
به یاد داشته باشید که روزگاری به این فرد عشق میورزیدید و شاید هنوز هم این احساس در شما وجود دارد. با احترام از یکدیگر جدا شوید تا هر دو بتوانید فرآیند بهبود را طی کنید و این مرحله را پشت سر بگذارید. همچنین توجه داشته باشید که مشاوره از یک روانشناس میتواند در تسهیل روند جدایی به شما یاری برساند.
۱۰. روش موثر برای پیشگیری از طلاق
۱. ارتباط موثر: برقراری گفتوگوهای صادقانه و باز در مورد احساسات، نیازها و نگرانیها به تقویت رابطه کمک میکند.
۲. گوش دادن فعال: با دقت به حرفهای شریک زندگیتان گوش دهید و نشان دهید که به نظرات او اهمیت میدهید. این کار میتواند احساس نزدیکی بیشتری ایجاد کند.
۳. حل تعارضات به شیوهای سالم: در مواجهه با اختلافات، به جای دعوا و قهر، سعی کنید به توافقی مشترک برسید و بر روی راهحلها تمرکز کنید.
۴. نوازش عاطفی: ابراز محبت و توجه به یکدیگر از طریق کلمات و اعمال کوچک میتواند احساس امنیت و نزدیکی را در رابطه افزایش دهد.
۵. زمان مشترک: برای خود زمانهایی را تعیین کنید که تنها با یکدیگر سپری کنید، بدون حواسپرتیهای روزمره. این زمان به تقویت پیوند عاطفی کمک میکند.
۶. احترام به تفاوتها: درک و پذیرش تفاوتهای فردی، میتواند به کاهش تنشها و افزایش دوستی در رابطه کمک کند.
۷. تقویت اعتماد: با صداقت و شفافیت در رفتارها و گفتار، اعتماد را در رابطه تقویت کنید و از ایجاد سوء تفاهمها جلوگیری کنید.
۸. تعیین اهداف مشترک: با هم برای آینده برنامهریزی کنید و اهداف مشترکی را تعیین کنید که هر دو به آنها متعهد باشید.
۹. حفظ استقلال: هر یک از طرفین باید فضایی برای رشد فردی داشته باشد. این امر میتواند به تقویت رابطه کمک کند و هر دوی شما را شادتر کند.
۱۰. درخواست کمک حرفهای: در صورت بروز مشکلات جدی، از مشاوره تخصصی بهرهمند شوید تا با کمک یک فرد بیطرف، راهحلهای مناسبتری پیدا کنید.
با پیروی از این روشها، میتوان به بهبود روابط و کاهش احتمال طلاق کمک کرد و زندگی زناشویی را غنیتر و شادابتر ساخت.
سوالات متداول
در آغاز زندگی زناشویی، زن و مرد با سطح بالایی از عشق و هیجان مواجه هستند که این احساسات باعث میشود درک تفاوتهای یکدیگر آسانتر شود.
اما با کاهش هیجانات اولیه و نمایان شدن تفاوتها، ناسازگاریها به سرعت برای هر دو طرف قابل مشاهده میگردد. این ناسازگاریها تنها به اختلاف نظر محدود نمیشود؛ بلکه شامل مجموعهای از چالشهایی است که به درستی مدیریت نشده و میتواند به رابطه آسیب برساند.
سوء استفاده در روابط زوجین به عنوان یکی از متداولترین الگوهای رفتاری برای دستیابی یا حفظ قدرت توسط یکی از طرفین شناخته میشود. این رفتار معمولاً به صورت کنترل همسر، تنبیه مداوم، تضعیف اعتماد به نفس یا ایجاد اعتماد به نفس کاذب بروز میکند.
ازدواجهایی که در سنین جوانی صورت میگیرند، اغلب با مشکلات و اختلافات زیادی مواجهاند. چون زن و مرد هنوز به بلوغ کافی در زمینههای ذهنی، عاطفی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نرسیدهاند.
در واقع این افراد فاقد مهارتهای لازم برای ایجاد یک زندگی موفق هستند و به همین دلیل نمیتوانند یکدیگر و شرایط زندگی را به خوبی درک کنند.
معاشرت به معنای رفتار محترمانه و مناسب زوجین با یکدیگر است. یکی از عوامل کلیدی در شکلگیری یک خانواده موفق، وجود همفکری و دیدگاه مشترک میان زوجین به شمار میرود.
در طول زندگی مشترک، گفتگو درباره ابهامات، مشکلات و حتی اختلافات کوچک میتواند به ایجاد فضایی مناسب برای تعامل و ارتباط بهتر میان زن و مرد کمک کند.