آیا تابهحال فکر کردهاید که چه چیزی باعث میشود برخی افراد به شدت بین شادی افراطی و افسردگی عمیق در نوسان باشند، در حالی که دیگران تنها با احساس غم و ناامیدی دستوپنجه نرم میکنند؟ اختلال دوقطبی و افسردگی دو اختلال روانی هستند که شاید در نگاه اول مشابه به نظر برسند، اما در واقع از جهات بسیاری با یکدیگر تفاوت دارند.
افرادی که به اختلال دوقطبی مبتلا هستند، دورههایی از شادی و انرژی بالا (مانیا یا هیپومانیا) را تجربه میکنند که ممکن است به ناگهان جای خود را به افسردگی عمیق بدهد.
اما در افسردگی، این تغییرات شدید خلقی وجود ندارد و فرد به صورت مداوم در یک حالت از غم و ناامیدی باقی میماند.
چه عواملی باعث میشود که این نوسانات احساسی در دوقطبی رخ دهد و چگونه میتوان بین این دو اختلال تمایز قائل شد؟ آیا تشخیص درست این اختلالات میتواند در روند درمان و بهبود بیماران تأثیر قابلتوجهی داشته باشد؟ در این مطلب از کلینیک روان شناسی و مشاوره جوانه به بررسی عمیق این تفاوتها و اهمیت تشخیص به موقع و درست هر یک از این اختلالات میپردازیم.
فرق بین دوقطبی و افسردگی چیست؟
اختلال دوقطبی و افسردگی دو اختلال روانی هستند که به ظاهر شباهتهایی دارند، اما در اصل بسیار متفاوت هستند. یکی از فرق بین دوقطبی و افسردگی، نوسانات خلقی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی است.
افراد با اختلال دوقطبی دورههایی از مانیا (شادی و انرژی بالا) یا هیپومانیا (شکل خفیفتر مانیا) را تجربه میکنند که در آنها احساس خوشحالی، اعتماد به نفس بیش از حد، افزایش انرژی، و فعالیتهای بدون تفکر منطقی به وضوح دیده میشود.
این دورهها ممکن است به سرعت به یک دوره افسردگی عمیق تغییر کنند که با احساس ناامیدی، بیارزشی، و کمبود انرژی همراه است.
این نوسانات خلقی شدید، مشخصه بارز اختلال دوقطبی است که آن را از افسردگی متمایز میکند. افراد با دوقطبی ممکن است در فاصله کوتاهی بین احساسات متضاد، از شادی افراطی به غم عمیق، تغییر حالت دهند و این تغییرات میتوانند عملکرد روزمره آنها را به شدت مختل کنند.
از سوی دیگر، افسردگی اساسی یا اختلال افسردگی عمده شامل نوسانات خلقی شدید نیست. افراد مبتلا به افسردگی معمولاً یک دوره طولانی از احساس غم، ناامیدی، و بیارزشی را تجربه میکنند که ممکن است هفتهها، ماهها یا حتی سالها طول بکشد.
در افسردگی، فرد اغلب با کاهش انرژی، علاقه به فعالیتهای روزمره و حتی مشکلات خواب یا تغذیه مواجه است. برخلاف اختلال دوقطبی، در افسردگی فرد تنها در یک حالت از خلق پایین قرار دارد و فاقد دورههای مانیا یا هیپومانیا است.
این افراد ممکن است به طور مداوم احساس کنند که هیچ راهی برای خروج از حالت افسردگی وجود ندارد و ممکن است به درجات شدیدتر از جمله افکار خودکشی دچار شوند.
به همین دلیل، شناخت فرق بین افسردگی و اختلال دوقطبی برای تشخیص و درمان مؤثر بسیار حیاتی است، زیرا هر دو اختلال نیاز به رویکردهای درمانی متفاوتی دارند.
فرق علائم دوقطبی و افسردگی چیست؟
فرق بین دوقطبی و افسردگی در نوسانات خلقی و تغییرات شدید حالاتی است که افراد تجربه میکنند. افراد مبتلا به اختلال دوقطبی دورههایی از مانیا یا هیپومانیا را همراه با دورههای افسردگی عمیق تجربه میکنند، در حالی که افراد مبتلا به افسردگی عمده فقط دچار حالتهای مداوم و طولانی مدت افسردگی هستند و نوسانات شدیدی در خلق ندارند.
علائم اختلال دوقطبی:
- دورههای مانیا (شادی و انرژی بیش از حد)
- دورههای هیپومانیا (شکل خفیفتر مانیا)
- تغییرات شدید خلقی بین شادی و افسردگی
- تکانشگری و تصمیمگیریهای بیملاحظه
- خواب کم اما احساس انرژی زیاد
- افزایش فعالیتهای پرخطر
- احساس بیقراری یا تحریکپذیری
علائم افسردگی:
- احساس مداوم غم و ناامیدی
- کاهش علاقه به فعالیتهای روزمره
- خستگی و کاهش انرژی
- کاهش یا افزایش اشتها
- احساس بیارزشی یا گناه
- افکار مرگ یا خودکشی
تشخیص درست و به موقع فرق دوقطبی و افسردگی میتواند به بهبود کیفیت زندگی فرد کمک کند و مسیر درمان را هموارتر سازد. با شناخت دقیق علائم، میتوان به درمان مؤثرتر و مدیریت بهتر این اختلالات دست یافت.
روشهای تشخیص اختلال دو قطبی از افسردگی چیست؟
اگر به اختلال دوقطبی مبتلا هستید، تشخیص آن و درک فرق بین دوقطبی و افسردگی میتواند پیچیده باشد، زیرا شناسایی هیپومانیا یا شیدایی ممکن است دشوار باشد.
اگر پزشک شما از وجود این علائم بیخبر باشد، ممکن است وضعیت شما به عنوان افسردگی تشخیص داده شود و در نتیجه درمان مناسبی دریافت نکنید.
تحلیل دقیق علائم شما تنها راه رسیدن به تشخیص صحیح و فرق بین دوقطبی و افسردگی است. پزشک شما نیاز به تاریخچه پزشکی کامل خواهد داشت و همچنین باید تمامی داروها و مکملهایی که مصرف میکنید را فهرست کنید. اگر سابقهای از سوء مصرف مواد دارید، این نکته نیز باید به پزشک اطلاع داده شود.
در حال حاضر هیچ آزمایش خاصی برای تعیین اینکه آیا شما دچار اختلال دوقطبی یا افسردگی هستید، وجود ندارد. با این حال، پزشک ممکن است بخواهد آزمایشاتی را برای رد سایر شرایطی که میتوانند علائم افسردگی را تقلید کنند، تجویز کند.
این آزمایشها ممکن است شامل معاینات فیزیکی و عصبی، آزمایشهای آزمایشگاهی یا تصویربرداری از مغز باشد.
بررسی سابقه خانوادگی برای فرق بین دوقطبی و افسردگی
یکی از مهمترین عوامل در تشخیص اختلال دوقطبی، سابقه خانوادگی است. این اختلال اغلب جنبه ژنتیکی دارد و اگر یکی از اعضای خانواده فرد به دوقطبی مبتلا باشد، احتمال ابتلا نیز بیشتر میشود؛ بنابراین، پزشکان معمولاً در ارزیابی خود، سابقه خانوادگی را به دقت مورد بررسی قرار میدهند تا از ارتباط ژنتیکی با دوقطبی اطمینان حاصل کنند.
ارزیابی دقیق نوسانات خلقی برای فرق بین دوقطبی و افسردگی
در تشخیص اختلال دوقطبی، شناسایی دورههای مانیا یا هیپومانیا اهمیت ویژهای دارد. برخلاف افسردگی که تنها شامل خلق پایین و مداوم است، افراد مبتلا به دوقطبی نوسانات خلقی شدیدی بین شادی بیش از حد (مانیا) و افسردگی دارند. پزشکان با بررسی دقیق این نوسانات، به ویژه اگر فرد دورههای انرژی بیش از حد یا تصمیمگیریهای بیملاحظه را تجربه کرده باشد، میتوانند اختلال دوقطبی را تشخیص دهند.
استفاده از تستهای روانپزشکی برای فرق بین دوقطبی و افسردگی
پزشکان از ابزارهای مختلف روانپزشکی و پرسشنامههای استاندارد برای تشخیص استفاده میکنند. این تستها به بررسی عمق و شدت علائم، مدت زمان تجربه آنها و تأثیر این علائم بر زندگی روزمره فرد میپردازند. برخی از این پرسشنامهها مانند مقیاس افسردگی بک (BDI) و مقیاس نوسانات خلقی یانگ (YMRS) میتوانند به تفکیک علائم بین افسردگی و دوقطبی کمک کنند.
نظارت بر دورههای زمانی علائمبرای فرق بین دوقطبی و افسردگی
یکی از نشانههای کلیدی اختلال دوقطبی، تکرار دورههای مانیا و افسردگی است که میتواند به صورت دورهای ظاهر شود.
پزشکان با نظارت بلندمدت بر رفتار و خلقوخو، این دورهها را شناسایی و دوقطبی را از افسردگی مداوم تشخیص میدهند. افسردگی معمولاً شامل یک دوره پایدار و طولانی از افسردگی است، در حالی که در دوقطبی، دورههای افسردگی و شادی به تناوب رخ میدهند.
مشاهدات نزدیک از سبک زندگی و رفتاربرای فرق بین دوقطبی و افسردگی
پزشکان همچنین با بررسی تغییرات در سبک زندگی فرد، از جمله الگوهای خواب، سطح انرژی، و رفتارهای تکانشی یا پرخطر، میتوانند به تمایز این دو اختلال بپردازند. در دوقطبی، فرد ممکن است بدون نیاز به خواب، با انرژی زیاد به کار و فعالیت ادامه دهد، در حالی که افسردگی به طور معمول با کاهش انرژی و تمایل به کنارهگیری همراه است.
تشخیص دقیق و تمایز بین اختلال دوقطبی و افسردگی میتواند به برنامهریزی درمانی مؤثرتر و جلوگیری از تشدید علائم کمک کند. با مراجعه به متخصص و ارزیابیهای دقیق، افراد میتوانند راهکارهای مناسبی برای مدیریت این اختلالات پیدا کنند.
عوامل خطر افسردگی و اختلال دوقطبی چیست؟
هر کسی ممکن است دچار افسردگی شود. اگر بیماری جدی دیگری دارید یا سابقه خانوادگی افسردگی در خانوادهتان وجود دارد، احتمال ابتلا به این اختلال افزایش مییابد. همچنین، عوامل محیطی و روانی میتوانند خطر ابتلا به افسردگی را بیشتر کنند.
علت دقیق اختلال دوقطبی هنوز ناشناخته است. با این حال، اگر یکی از اعضای خانواده شما به این اختلال مبتلا باشد، احتمال ابتلا به آن در شما نیز بیشتر است. علائم این اختلال معمولاً در دوران نوجوانی یا اوایل بزرگسالی به وضوح قابل مشاهده میشوند، اما ممکن است در مراحل بعدی زندگی نیز ظاهر شوند.
اگر به اختلال دوقطبی مبتلا هستید، در معرض خطرات بیشتری قرار دارید، از جمله:
- سوءمصرف مواد
- میگرن
- بیماری قلبی
- سایر بیماریها
همچنین، افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است به شرایط دیگری نیز دچار شوند، از جمله:
- اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
- اختلال بیش فعالی و نقص توجه
- هراس اجتماعی
- اختلال اضطراب
مدیریت و شناخت فرق بین دوقطبی و افسردگی خطرات مرتبط با آن برای بهبود کیفیت زندگی و پیشگیری از عوارض ناشی از این اختلال ضروری است.
با دریافت درمان مناسب و حمایتهای لازم، افراد مبتلا به اختلال دوقطبی میتوانند به زندگی موفق و پرباری دست یابند.
وقتی افسرده هستید چه کاری باید انجام دهید؟
اولین نکتهای که باید در شناخت فرق بین دوقطبی و افسردگی در نظر داشته باشید این است که شما تنها نیستید. افسردگی یک حالت موقتی است و همیشه کمک، امید و راهی برای خروج از آن وجود دارد. شما میتوانید سبک زندگیتان را تغییر دهید تا تأثیر مثبت و قابلتوجهی بر افسردگیتان بگذارید.
اگر علائم افسردگی شما شدید است یا به افکار خودکشی یا اختلال عملکردی منجر میشود، حتماً در اسرع وقت به یک متخصص مراجعه کنید. افسردگی یک وضعیت قابل درمان است و نیازی به “توانایی” خاصی ندارد.
برای مدیریت علائم خفیف افسردگی یا به عنوان بخشی از یک برنامه درمانی، شروع به ورزش میتواند گزینه مناسبی باشد.
تحقیقات نشان میدهد که ورزش میتواند به بهبود خلق و خو کمک کند، بهویژه زمانی که با دارو و گفتوگو درمانی ترکیب شود.
حتی فعالیتهای سبک مانند پیادهروی سریع نیز میتوانند علائم افسردگی را کاهش دهند. انتخاب یک ورزش گروهی نیز میتواند احساس انزوا را کاهش دهد.
بیرون رفتن منظم به طبیعت نیز میتواند به تسکین افسردگی کمک کند. این به معنای سفر به مکانهای دور نیست؛ فعالیتهای سادهای مانند باغبانی یا قدم زدن در پارک یا اطراف محله میتوانند مؤثر باشند.
نوشتن در مورد احساسات نیز میتواند مفید باشد. این کار میتواند به شکل نوشتن درمانی با یک درمانگر آموزشدیده، نوشتن خلاقانه، یا نوشتن متن آهنگ با تأکید بر احساسات شما باشد.
علاوه بر این، موسیقی میتواند به کاهش علائم افسردگی کمک کند. انجمن موسیقی درمانی آمریکا منبع خوبی برای کسب اطلاعات بیشتر درباره موسیقی درمانی و یافتن یک موسیقیدرمانگر واجد شرایط است.
اجتماعی شدن یکی از اجزای کلیدی در مدیریت افسردگی است. تحقیقات نشان میدهد افرادی که دارای شبکههای اجتماعی قوی هستند، احساس و عملکرد بهتری نسبت به کسانی که ارتباطات ضعیف یا محدودی دارند.
با این حال، افسردگی میتواند ارتباط با دیگران را دشوار کند. به یاد داشته باشید که همیشه کسی در دسترس شماست تا به شما در برداشتن اولین قدم کمک کند. اگر صحبت کردن با خانواده یا دوستان برایتان سخت است.
شناخت و پیشگیری از افسردگی در اختلال دوقطبی
علاوه بر ویژگیهای اصلی افسردگی، ممکن است علائم ظریفتری نیز تجربه کنید. ممکن است احساس بیانگیزگی کنید و برای انجام فعالیتهایی که زمانی برایتان لذتبخش بودند، انگیزه نداشته باشید. همچنین، احساس پوچی، بدخلقی یا دردهای غیر قابل توضیح در بدن و مشکلات گوارشی را تجربه کنید، بدون اینکه این احساسات را به افسردگی مرتبط بدانید.
اگر در مورد افسرده بودن خود شک دارید، چند لحظه وقت بگذارید و از خود بپرسید:
- آیا به طور کلی اشتیاقم را برای زندگی یا چیزهایی که زمانی لذتبخش بودند، از دست دادهام؟
- آیا احساس آشفتگی یا بدخلقی میکنم؟
- آیا احساس میکنم در زندگی هدفی ندارم؟
- آیا به راحتی ناامید یا غرق میشوم؟
- آیا خانواده یا دوستان به من گفتهاند که «به نظر نمیرسد شبیه خودت باشی»؟
اگر احساس میکنید افسرده هستید، اقدام کنید. با صحبت کردن با فردی مورد اعتماد شروع کنید و برای راهنمایی به یک کلینیک تخصصی جوانه مراجعه کنید.
مهمترین قدم در پیشگیری از افسردگی، درگیر شدن در یک ساختار منظم از رفتارهای فعال و مثبت است. ورزش منظم، خوردن وعدههای غذایی مغذی و منظم، معاشرت با افرادی که برایتان مهم هستند و شرکت در فعالیتهای سرگرمکننده میتواند به مدیریت افسردگی کمک کند.
علاوه بر این، اگر مبتلا به اختلال دوقطبی هستید و داروهایتان به تسکین علائم افسردگی کمک میکند، باید به مصرف روزانه آن ادامه دهید. اگر دارو کمکی نمیکند یا عوارض جانبی ناخوشایندی دارد، این موضوع را با ارائهدهندگان خدمات بهداشتی خود در میان بگذارید. آنها معمولاً میتوانند دوز دارو را تنظیم کنند یا نسخهای مؤثرتر تجویز کنند.
مفید است که مبارزهتان با افسردگی و اختلال دوقطبی را به عنوان سفری به سوی بهبودی تصور کنید، با خودتان در مرکز این سفر. تحقیقات اخیر بر روی افرادی که موفق به مدیریت اختلال دوقطبی شدهاند، موضوعات زیر را شناسایی کرده است:
- تشخیص مشکل
- به دست آوردن پشتیبانی
- استفاده از دارو
- شرکت در رواندرمانی
- تغییر الگوهای فکری
شناخت و پیشگیری از افسردگی در اختلال دوقطبی
علاوه بر ویژگیهای اصلی افسردگی، ممکن است علائم ظریفتری نیز تجربه کنید. ممکن است احساس بیانگیزگی کنید و برای انجام فعالیتهایی که زمانی برایتان لذتبخش بودند، انگیزه نداشته باشید. همچنین، احساس پوچی، بدخلقی یا دردهای غیر قابل توضیح در بدن و مشکلات گوارشی را تجربه کنید، بدون اینکه این احساسات را به افسردگی مرتبط بدانید.
اگر در مورد افسرده بودن خود شک دارید، چند لحظه وقت بگذارید و از خود بپرسید:
- آیا به طور کلی اشتیاقم را برای زندگی یا چیزهایی که زمانی لذتبخش بودند، از دست دادهام؟
- آیا احساس آشفتگی یا بدخلقی میکنم؟
- آیا احساس میکنم در زندگی هدفی ندارم؟
- آیا به راحتی ناامید یا غرق میشوم؟
- آیا خانواده یا دوستان به من گفتهاند که «به نظر نمیرسد شبیه خودت باشی»؟
اگر احساس میکنید افسرده هستید، اقدام کنید. با صحبت کردن با فردی مورد اعتماد شروع کنید و برای راهنمایی به یک کلینیک تخصصی جوانه مراجعه کنید.
مهمترین قدم در پیشگیری از افسردگی، درگیر شدن در یک ساختار منظم از رفتارهای فعال و مثبت است. ورزش منظم، خوردن وعدههای غذایی مغذی و منظم، معاشرت با افرادی که برایتان مهم هستند و شرکت در فعالیتهای سرگرمکننده میتواند به مدیریت افسردگی کمک کند.
علاوه بر این، اگر مبتلا به اختلال دوقطبی هستید و داروهایتان به تسکین علائم افسردگی کمک میکند، باید به مصرف روزانه آن ادامه دهید. اگر دارو کمکی نمیکند یا عوارض جانبی ناخوشایندی دارد، این موضوع را با ارائهدهندگان خدمات بهداشتی خود در میان بگذارید. آنها معمولاً میتوانند دوز دارو را تنظیم کنند یا نسخهای مؤثرتر تجویز کنند.
مفید است که مبارزهتان با افسردگی و اختلال دوقطبی را به عنوان سفری به سوی بهبودی تصور کنید، با خودتان در مرکز این سفر. تحقیقات اخیر بر روی افرادی که موفق به مدیریت اختلال دوقطبی شدهاند، موضوعات زیر را شناسایی کرده است:
- تشخیص مشکل
- به دست آوردن پشتیبانی
- استفاده از دارو
- شرکت در رواندرمانی
- تغییر الگوهای فکری
فرق درمان افسردگی و اختلال دوقطبی چیست؟
درمان افسردگی را اگر زودتر شروع کنید و به درمان پایبند باشید، اثربخشی آن بیشتر خواهد بود. داروهای ضد افسردگی، درمان اصلی افسردگی محسوب میشوند. همچنین مراجعه به گفتار درمانی یک گزینه مناسب است. برای افسردگی شدید که به دارو و درمان پاسخ نمیدهد، میتوان از تحریک مغز استفاده کرد.
الکتروشوک درمانی با ارسال تکانههای الکتریکی به مغز، فعالیت تشنجی را ایجاد میکند. این روش نسبتاً ایمن است و در دوران بارداری نیز قابل انجام است. عوارض جانبی ممکن شامل گیجی و کمی از دست دادن حافظه است.
هر دو شرایط افسردگی و اختلال دوقطبی معمولاً به ترکیبی از داروها و نوعی رواندرمانی نیاز دارند. پزشکان معمولاً درمان شناختی رفتاری را توصیه میکنند.
در برخی موارد، درمان خانوادگی نیز ممکن است مفید واقع شود. بهرهمندی از تمرینات تنفسی و تکنیکهای آرامسازی نیز میتواند کمککننده باشد. ممکن است مدتی طول بکشد تا به بهترین درمان برای خود برسید و نیاز به تنظیمات دورهای داشته باشید.
برخی داروها ممکن است هفتهها زمان ببرند تا اثر خود را نشان دهند و تمامی داروها ممکن است عوارض جانبی جدی داشته باشند. اگر قصد دارید مصرف داروی خود را قطع کنید، حتماً ابتدا با پزشک خود مشورت کنید تا این کار به طور ایمن انجام شود.
درمان اختلال دوقطبی پزشکان از تثبیتکنندههای خلق برای درمان اختلال دوقطبی استفاده میکنند. داروهای ضد افسردگی ممکن است به تشدید حالت شیدایی منجر شوند و به عنوان خط اول درمان اختلال دوقطبی تلقی نمیشوند.
پزشک ممکن است این داروها را برای درمان اختلالات دیگری نظیر اضطراب یا PTSD تجویز کند. در صورتی که شما نیز دچار اضطراب هستید، بنزودیازپینها ممکن است مفید باشند؛ اما باید با احتیاط مصرف شوند، زیرا خطر سوءاستفاده از آنها وجود دارد.
داروهای جدید ضد روانپریشی برای درمان اختلال دوقطبی تأیید شده و در دسترس هستند و میتوانند مؤثر باشند. اگر یکی از این داروها نتیجهبخش نباشد، ممکن است داروی دیگری مؤثرتر باشد.
سوالات متداول
اختلال دوقطبی و اختلال افسردگی اساسی هر دو جزو اختلالات خلقی هستند و از این نظر که هر دو شامل دورههایی از احساس بدخلقی یا کاهش فعالیتهای روزمره میشوند، مشابه هستند. اما فرق بین دوقطبی و افسردگی این است که در اختلال دوقطبی که قبلاً به عنوان “افسردگی شیدایی” شناخته میشد، شامل دورههای شیدایی است. هرچند که این دو اختلال، هر یک معیارهای تشخیصی متفاوتی دارند، اما هر دو بیماریهای روانی جدی هستند که درمانهای مؤثری برای آنها وجود دارد.
در حالی که یک اختلال نمیتواند به دیگری تبدیل شود، ممکن است فردی که افسردگی تشخیص داده شده، در مراحل بعدی زندگی علائم اختلال دوقطبی (مانند شیدایی) را تجربه کند. همچنین ممکن است فردی که دچار اختلال دوقطبی است در ابتدا متوجه فرق بین دوقطبی و افسردگی نشود و به اشتباه به عنوان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی تشخیص داده شود، به دلیل شباهتهایی که در علائم این اختلالات وجود دارد.
هر دو اختلال روانی میتوانند به شدت بر کیفیت زندگی فرد تأثیر بگذارند و در صورت عدم درمان، ممکن است به عواقب جدی مانند خودکشی، خودآزاری، رفتار بیپروا و اختلال در زندگی اجتماعی، حرفهای یا تحصیلی منجر شوند. با این حال، هر دو اختلال دوقطبی و اختلال افسردگی اساسی قابل درمان هستند و با درمان مناسب میتوان خطر این عوارض خطرناک را کاهش داد.
تحقیقات نشان دادهاند که افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، زمانی که در مرحله افسردگی نیستند، در تنظیم احساسات شاد و غمگین نسبت به افراد مبتلا به افسردگی بدتر عمل میکنند. همچنین اختلال دوقطبی شامل مراحل بیشتری است، از جمله مانیا، هیپومانیا و افسردگی. اما از نظر شدت، هیچیک از این اختلالات به طور کلی بدتر یا بهتر از دیگری نیستند.
جمع بندی
به طور کلی فرق بین دوقطبی و افسردگی چیست؟ اختلال دوقطبی و اختلال افسردگی اساسی هر دو از اختلالات خلقی هستند که دورههایی از احساس بدخلقی یا کاهش فعالیتهای روزمره را شامل میشوند.
اختلال دوقطبی که قبلاً به عنوان “افسردگی شیدایی” شناخته میشد، دارای دورههای شیدایی است و هر دو اختلال دارای معیارهای تشخیصی متفاوتی هستند.
در حالی که یک اختلال نمیتواند به دیگری تبدیل شود، ممکن است فردی که افسردگی دارد در مراحل بعدی زندگی علائم دوقطبی را تجربه کند، یا برعکس، فردی که دچار دوقطبی است به اشتباه به عنوان مبتلا به افسردگی اساسی تشخیص داده شود.
هر دو اختلال میتوانند به شدت بر کیفیت زندگی فرد تأثیر بگذارند و در صورت عدم درمان، ممکن است منجر به عواقب جدی مانند خودکشی یا اختلال در زندگی روزمره شوند. درمانهای موثری برای هر دو اختلال وجود دارد که میتواند خطر این عوارض را کاهش دهد.
همچنین، تحقیقات نشان میدهند که افراد مبتلا به اختلال دوقطبی در تنظیم احساسات خود در مقایسه با افراد مبتلا به افسردگی بدتر عمل میکنند، اما از نظر شدت، هیچیک از این اختلالات به طور کلی بدتر یا بهتر از دیگری نیستند.
منبع: medicalnewstoday, healthline, healthcentral. webmd,