کلینیک روان شناسی و روان پزشکی جوانه

وسواس فکری – عملی(OCD) چیست؟ علل، علائم و درمان

چکیده مطلب:

وسواس فکری عملی (OCD) یک اختلال روانی است که با افکار مزاحم و تکرارشونده (وسواس فکری) و رفتارهای اجباری و تکراری (وسواس عملی) مشخص می‌شود. این افکار و رفتارها معمولاً باعث اضطراب شدید می‌شوند و فرد را مجبور می‌کنند تا آن‌ها را انجام دهد تا اضطراب خود را کاهش دهد. وسواس‌ها معمولاً در مورد آلودگی، نظم، آسیب رساندن به خود یا دیگران، یا شک و تردید هستند. کلینیک روان شناسی و مشاوره جوانه یک مرکز تخصصی در زمینه درمان اختلالات روانشناختی از جمله وسواس فکری-عملی است. این کلینیک با بهره‌گیری از روش‌های درمانی موثر و روانشناسان مجرب، به افراد مبتلا به OCD کمک می‌کند تا بر علائم خود غلبه کرده و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند. کلینیک جوانه، جایی که زندگی دوباره سبز می‌شود!🌱

.

وسواس فکری – عملی(OCD) چیست؟ علل، علائم و درمان

 آیا تا به حال احساس کرده‌اید که افکار مزاحم و ناخواسته ذهن‌تان را اشغال کرده و به شما اجازه نمی‌دهند به کارهای روزمره خود بپردازید؟ آیا به طور مداوم دستان خود را می‌شویید، اجسام را مرتب می‌کنید یا از لمس برخی اشیاء می‌ترسید؟ اگر پاسخ شما مثبت است، ممکن است با اختلال  وسواس فکری عملی (OCD) آشنا باشید. 

وسواس فکری عملی (OCD) نوعی اختلال روانی است که با حضور افکار مزاحم و انجام رفتارهای اجباری شناخته می‌شود. این افکار و رفتارها ممکن است در ابتدا بی‌اهمیت به نظر برسند، اما با گذشت زمان می‌توانند بر تمام جنبه‌های زندگی فرد تاثیر بگذارند و باعث ایجاد اضطراب شدید و اختلال در عملکرد شوند. در این مطلب از کلینیک روان شناسی و مشاوره جوانه، به بررسی دقیق‌تر OCD، علائم آن، دلایل بروز و روش‌های درمان خواهیم پرداخت.

وسواس فکری عملی(OCD) چیست؟

وسواس فکری عملی (Obsessive-Compulsive Disorder) یا به اختصار OCD نیز شناخته می‌شود.  وسواس فکری عملی (OCD)، یک اختلال روانی است که با افکار مزاحم و تکرارشونده (وسواس فکری) و رفتارهای اجباری و تکراری (وسواس عملی) مشخص می‌شود.

 این افکار و رفتارها معمولاً باعث اضطراب شدید می‌شوند و فرد را مجبور می‌کنند تا آن‌ها را انجام دهد تا اضطراب خود را کاهش دهد. برای مثال، فرد مبتلا به OCD ممکن است به طور مداوم دستان خود را بشوید، اجسام را مرتب کند یا از لمس برخی اشیاء می‌ترسد. این افکار و رفتارها، اگرچه فرد می‌داند که غیرمنطقی هستند، اما کنترل آن‌ها برایش بسیار سخت است.

علائم وسواس فکری چیست؟

وسواس فکری شامل افکار، تصاویر یا انگیزه‌های مزاحم و ناخواسته است که به طور مداوم در ذهن فرد حضور دارند و اضطراب ایجاد می‌کنند. این افکار اغلب با محتوای خاصی مانند ترس از آلودگی، آسیب رساندن به دیگران یا نقص در انجام کارها همراه هستند. فرد مبتلا ممکن است تلاش کند این افکار را نادیده بگیرد یا سرکوب کند، اما معمولاً موفق نمی‌شود.

علائم وسواس فکری عبارتند از:

  • افکار مداوم و ناخواسته
  • ترس‌های غیرمنطقی (مانند ترس از آلودگی یا آسیب)
  • شک و تردید مداوم
  • نگرانی‌های افراطی درباره اخلاق یا کامل بودن
  • تمرکز زیاد روی افکار تکراری
 

این افکار وسواسی معمولاً بدون دلیل مشخص ظاهر می‌شوند و می‌توانند به شدت بر زندگی روزمره تأثیر بگذارند. درمان شناختی-رفتاری یکی از روش‌های مؤثر برای کنترل این افکار است.

علائم وسواس اجباری یا جبری چیست؟

اختلال وسواس اجباری (OCD) نوعی اختلال روانی است که فرد را به افکار و رفتارهای تکراری و اجباری می‌کشاند. این افراد معمولاً دچار افکار مزاحم و ناخواسته‌ای هستند که باعث اضطراب و پریشانی آن‌ها می‌شود و برای کاهش این اضطراب، به انجام رفتارهای خاصی مانند شستن مکرر دست‌ها یا چک کردن درها می‌پردازند. این اختلال می‌تواند به شدت بر کیفیت زندگی فرد تأثیر بگذارد و در صورت عدم درمان، عواقب جدی‌تری به همراه داشته باشد.

علائم وسواس اجباری عبارتند از:

  • افکار مزاحم و ناخواسته
  • نیاز به انجام رفتارهای تکراری  و اجباری برای کاهش سطح اضطراب
  • ترس از آلودگی یا کثیفی
  • شک و تردید در مورد انجام کارهای روزمره
  • احساس اضطراب شدید در مواجهه با عدم نظم
 

اختلال وسواس اجباری نیاز به تشخیص و درمان مناسب دارد. درمان‌های روان‌درمانی و دارویی می‌توانند به کنترل علائم کمک کنند و کیفیت زندگی فرد را بهبود بخشند.

 

وسواس فکری عملی (OCD)

انواع وسواس رایج فکری عملی (OCD) را بشناسید!

وسواس فکری عملی (OCD) به شکل‌های مختلفی بروز می‌کند و می‌تواند در حوزه‌های متفاوتی از زندگی فرد تأثیر بگذارد. انواع رایج وسواس فکری عملی شامل وسواس پاکیزگی و آلودگی، وسواس نظم و تقارن، وسواس شک و تردید، و وسواس افکار ممنوعه یا تهاجمی است. 

هرکدام از این انواع وسواس‌ها با اضطراب‌های خاصی همراه هستند که فرد برای کاهش آنها مجبور به انجام رفتارهای تکراری و جبری می‌شود. شدت و نوع وسواس‌ها از فردی به فرد دیگر متفاوت است و نیاز به درمان تخصصی دارد.

 

۱. وسواس پاکیزگی و آلودگی:

افرادی که به این نوع وسواس مبتلا هستند، به طور مداوم از آلودگی یا میکروب‌ها ترس دارند. این ترس‌ها می‌توانند از لمس کردن اشیاء، حضور در اماکن عمومی، یا حتی ارتباط با افراد دیگر ناشی شوند.به دلیل این اضطراب‌ها، فرد ممکن است به طور مکرر دست‌های خود را بشوید یا از موقعیت‌های خاصی که باعث آلودگی فرضی می‌شوند، اجتناب کند. این رفتارها می‌توانند ساعت‌های زیادی از روز فرد را اشغال کنند و روابط اجتماعی و کارهای روزمره او را مختل کنند.

 

در رفتارهای جبری مرتبط با این نوع وسواس، فرد ممکن است از مواد ضدعفونی‌کننده بیش از حد استفاده کند یا به طور وسواس‌گونه‌ای از هرگونه کثیفی و تماس فیزیکی اجتناب کند. 

این اقدامات نه‌تنها زندگی اجتماعی فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بلکه می‌تواند به مشکلات جسمی مانند خشکی یا ترک پوست منجر شود. وسواس آلودگی معمولاً با احساس بی‌پایان تمیزی نرسیدن همراه است، هرچند فرد ممکن است بداند این افکار غیرمنطقی هستند.

 

۲. وسواس نظم و تقارن:

این نوع وسواس شامل نیاز به نظم دقیق و تقارن کامل است. افراد مبتلا به این وسواس ممکن است احساس کنند که اگر اشیاء به‌صورت متقارن یا در نظم مشخصی قرار نگیرند، اتفاقات بدی رخ خواهد داد. برای مثال، آنها ممکن است ساعت‌ها صرف مرتب کردن یا جابجایی اشیاء کنند تا به نظم “کامل” برسند. این اضطراب ناشی از عدم تقارن می‌تواند بسیار ناتوان‌کننده باشد و بر فعالیت‌های روزانه فرد تأثیر بگذارد.

 

افراد مبتلا به وسواس نظم و تقارن ممکن است اعمال تکراری مانند تنظیم مجدد وسایل یا جابجایی مکرر آنها را انجام دهند تا احساس آرامش پیدا کنند. این رفتارها گاهی اوقات چنان شدید می‌شوند که فرد نمی‌تواند تمرکز خود را روی کارهای دیگر حفظ کند. حتی یک تغییر جزئی در نظم اشیاء ممکن است باعث اضطراب شدید در این افراد شود.

 

۳. وسواس شک و تردید:

وسواس شک و تردید به این معناست که فرد به طور مداوم در تصمیم‌گیری‌ها دچار تردید می‌شود و به خود اعتماد ندارد. آنها ممکن است به دفعات مکرر مواردی مانند قفل کردن درها، خاموش کردن وسایل برقی یا انجام درست کارها را بررسی کنند. این شک و تردیدها به قدری ناتوان‌کننده هستند که فرد ممکن است ساعت‌های زیادی را در روز صرف انجام رفتارهای جبری برای اطمینان از امنیت یا درستی خود کند.

 

این تردیدها معمولاً با اضطراب شدید همراه هستند، زیرا فرد احساس می‌کند که اگر عمل درستی انجام ندهد، اتفاق بدی رخ خواهد داد. حتی پس از بررسی‌های مکرر، فرد همچنان دچار تردید می‌شود و ممکن است به چرخه‌ای بی‌پایان از بررسی‌ها و شک‌ها گرفتار شود. این وسواس می‌تواند به شدت در کار، روابط و زندگی شخصی فرد تداخل ایجاد کند.

 

۴. وسواس افکار ممنوعه یا تهاجمی:

افراد مبتلا به این نوع وسواس ممکن است افکار ناخواسته و ترسناک درباره آسیب رساندن به خود یا دیگران، یا افکار نامناسب جنسی یا مذهبی را تجربه کنند. این افکار، اگرچه واقعیت ندارند و فرد نمی‌خواهد آن‌ها را عملی کند، به‌شدت اضطراب‌آور هستند. فرد ممکن است برای کاهش اضطراب ناشی از این افکار، رفتارهای جبری خاصی انجام دهد، مانند دعا کردن مکرر، دوری از افراد یا موقعیت‌هایی که افکار تهاجمی را تحریک می‌کنند.

وسواس افکار تهاجمی یا ممنوعه به دلیل ماهیت حساس و ترسناک خود، اغلب منجر به احساس گناه و شرم در فرد می‌شود. افراد مبتلا ممکن است از ترس قضاوت شدن، افکار خود را پنهان کنند و از جستجوی کمک حرفه‌ای خودداری کنند. این نوع وسواس می‌تواند به روابط اجتماعی و کیفیت زندگی فرد به شدت آسیب برساند، زیرا فرد مدام با اضطراب‌های شدید روبرو است.

۵. وسواس آسیب یا مسئولیت‌پذیری مفرط:

در وسواس آسیب رساندن به خود یا دیگران، افراد مبتلا به شدت نگران این هستند که ممکن است به طور ناخواسته به دیگران آسیب برسانند یا مسئولیتی سنگین بر عهده داشته باشند که نتوانند به درستی آن را انجام دهند. 

این افراد ممکن است به طور مداوم نگران این باشند که رفتار یا تصمیمات آنها منجر به آسیب‌های جدی به دیگران شود. برای مثال، فرد ممکن است بارها مسیر رانندگی خود را بررسی کند تا مطمئن شود که به کسی آسیب نرسانده یا با ماشین تصادف نکرده است.

در این حالت، رفتارهای جبری برای کاهش اضطراب شامل بررسی مکرر اقدامات روزمره (مانند خاموش کردن اجاق گاز، بستن درها یا حتی مرور حرف‌های گفته‌شده) می‌شود تا مطمئن شوند هیچ خطایی صورت نگرفته است. این اضطراب می‌تواند توانایی تصمیم‌گیری فرد را به شدت مختل کرده و او را در دام بررسی‌های بی‌پایان و وسواس‌گونه نگه دارد.

۶. وسواس مذهبی یا اخلاقی:

این نوع وسواس شامل نگرانی‌های بیش از حد درباره موضوعات مذهبی یا اخلاقی است. افراد مبتلا ممکن است از این‌که افکار یا اعمالشان به نوعی با باورهای مذهبی یا اصول اخلاقی‌شان تناقض داشته باشد، ترس داشته باشند. آنها ممکن است برای کاهش اضطراب ناشی از این افکار، دعاها، آیین‌ها یا سایر رفتارهای مذهبی را به طور مکرر انجام دهند تا احساس کنند که مرتکب گناه نشده‌اند یا نادرستی اخلاقی نکرده‌اند.

وسواس مذهبی می‌تواند با افکاری در ارتباط با ترس از نافرمانی خدا یا انجام اعمال گناه‌آمیز همراه باشد. افراد مبتلا ممکن است از جستجوی کمک خودداری کنند، زیرا از قضاوت شدن یا نادرست تلقی شدن نگرانی دارند. رفتارهای جبری آنها می‌تواند شامل دعاهای مکرر، توبه‌های مداوم یا پرهیز از موقعیت‌هایی باشد که ممکن است احساس گناه را در آنها برانگیزد.

۷. وسواس ذخیره کردن و انباشت (احتکار)

افراد مبتلا به این نوع وسواس، توانایی دور ریختن یا جدا شدن از اشیاء را ندارند، حتی اگر این اشیاء هیچ ارزش مادی یا کاربردی نداشته باشند. آنها احساس می‌کنند که ممکن است در آینده به این اشیاء نیاز پیدا کنند یا اینکه دور ریختن آنها منجر به آسیب دیدن یا از دست دادن چیزی مهم می‌شود. این اضطراب می‌تواند به انباشت بیش از حد وسایل در خانه منجر شود، به طوری که فضای زندگی به شدت محدود شده و غیر قابل استفاده گردد.

رفتارهای جبری شامل جمع‌آوری بی‌رویه اشیاء و مقاومت در برابر دور ریختن آن‌ها است. افراد مبتلا به وسواس انباشت ممکن است فضای زندگی خود را به طرز غیرمعمولی پر از وسایل غیرضروری کنند و حتی در خطرات بهداشتی یا ایمنی قرار گیرند. این وسواس می‌تواند به انزوای اجتماعی و مشکلات جسمی و روانی منجر شود.

این انواع مختلف وسواس فکری عملی می‌توانند به شدت زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهند و به طور جدی عملکرد روزمره و روابط او را مختل کنند. تشخیص به‌موقع و درمان از طریق روان‌درمانی و دارودرمانی می‌تواند به کاهش و مدیریت این علائم کمک کند.

وسواس فکری عملی (OCD)

تفاوت شخصیت وسواسی - جبری (OCPD) با وسواس فکری عملی (OCD)  چیست؟

ممکن است در نگاه اول، اختلال شخصیت وسواسی-جبری (OCPD) و وسواس فکری عملی (OCD) شبیه به هم به نظر برسند، اما تفاوت‌های مهمی بین آن‌ها وجود دارد.

اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) بیشتر با افکار مزاحم و تکرارشونده (وسواس فکری) و رفتارهای اجباری (وسواس عملی) مشخص می‌شود. این افکار و رفتارها معمولاً باعث اضطراب شدید می‌شوند و فرد را مجبور می‌کنند تا آن‌ها را انجام دهد تا اضطراب خود را کاهش دهد. برای مثال، فرد مبتلا به OCD ممکن است به طور مداوم دستان خود را بشوید، اجسام را مرتب کند یا از لمس برخی اشیاء می‌ترسد.

از سوی دیگر، اختلال شخصیت وسواسی-جبری (OCPD) یک الگوی کلی از کمال‌گرایی، نظم‌گرایی، کنترل‌گری و توجه بیش از حد به جزئیات است. افراد مبتلا به OCPD معمولاً بسیار سخت‌گیر هستند، به قوانین و مقررات پایبند هستند و در روابط بین‌فردی مشکل دارند. آن‌ها بیشتر به دنبال کمال هستند تا لذت بردن از زندگی.

در واقع،  وسواس فکری عملی (OCD) یک اختلال اضطرابی است که با افکار و رفتارهای خاص مشخص می‌شود، در حالی که OCPD یک اختلال شخصیت است که یک الگوی کلی از تفکر و رفتار را توصیف می‌کند.

برای درک بهتر تفاوت این دو اختلال، می‌توانیم به این مثال ساده اشاره کنیم:

فرد مبتلا به وسواس فکری عملی (OCD) ممکن است به طور مداوم نگران آلودگی باشد و دست‌های خود را به طور مکرر بشوید، در حالی که فرد مبتلا به OCPD ممکن است به شدت به نظم و ترتیب در محل کار خود اهمیت دهد و همه چیز را دقیقاً سر جای خود قرار دهد.

در نهایت، تشخیص دقیق بین OCD و OCPD توسط یک متخصص بهداشت روان انجام می‌شود. هر دو اختلال قابل درمان هستند، اما روش‌های درمانی آن‌ها متفاوت است.

به طور خلاصه، وسواس فکری عملی (OCD) بیشتر به افکار و رفتارهای خاص مربوط می‌شود، در حالی که OCPD به یک الگوی کلی از شخصیت اشاره دارد.

چه چیزی باعث وسواس فکری عملی (OCD) می‌شود؟

وسواس فکری عملی (OCD) به دلیل ترکیبی از عوامل ژنتیکی، زیستی و محیطی بروز می‌کند. این اختلال معمولاً نتیجه تعامل پیچیده این عوامل است که منجر به ناهنجاری‌های در عملکرد مغز و رفتارهای جبری می‌شود. با اینکه علل دقیق هنوز به طور کامل مشخص نیست، تحقیقات نشان می‌دهد که عوامل زیر می‌توانند در ایجاد OCD نقش داشته باشند.

۱. عوامل ژنتیکی:

تحقیقات نشان داده است که OCD می‌تواند در خانواده‌ها شایع باشد، به این معنی که ژن‌های خاصی ممکن است فرد را در معرض ابتلا به این اختلال قرار دهند. اگر یکی از اعضای خانواده به OCD مبتلا باشد، احتمال ابتلای دیگران بیشتر است. ژن‌های مرتبط با انتقال‌دهنده‌های عصبی مانند سروتونین ممکن است نقش مهمی در بروز وسواس فکری عملی داشته باشند.

۲. تغییر در ساختار عملکرد مغز

تغییرات در ساختار یا عملکرد مغز، به‌ویژه در نواحی مرتبط با تنظیم افکار و رفتارها، می‌تواند به OCD منجر شود. عدم تعادل در سطح انتقال‌دهنده‌های عصبی مانند سروتونین نیز به عنوان یکی از دلایل جدی در نظر گرفته می‌شود. این ناهنجاری‌ها می‌توانند باعث شوند فرد نتواند افکار وسواسی را کنترل کند و به رفتارهای جبری روی بیاورد.

۴. عوامل محیطی:

تجربه‌های استرس‌زا یا آسیب‌های روانی مانند مرگ عزیزان، سوءاستفاده یا تغییرات شدید در زندگی می‌توانند آغازگر یا تشدیدکننده OCD باشند. علاوه بر این، عفونت‌های خاص، مانند عفونت‌های استرپتوکوکی در کودکان، ممکن است به بروز علائم وسواس فکری عملی منجر شوند.

۵. عوامل روان‌شناختی:

روان‌شناسان معتقدند که برخی از الگوهای فکری ناسالم، مانند تمایل به کنترل افراطی یا ترس از اشتباه کردن، می‌توانند زمینه‌ساز وسواس فکری عملی باشند. افرادی که به طور مداوم به افکار خود اهمیت زیادی می‌دهند و سعی می‌کنند به طور کامل از اشتباهات دوری کنند، بیشتر مستعد تجربه افکار وسواسی هستند. این افراد ممکن است به رفتارهای جبری روی بیاورند تا احساس کنترل بیشتری داشته باشند و اضطراب خود را کاهش دهند.

۶. عوامل رشدی:

در برخی موارد، OCD ممکن است در نتیجه وقایع خاصی در دوران رشد و کودکی ظاهر شود. برای مثال، کودکانی که به طور مداوم در محیط‌های استرس‌زا یا غیر قابل پیش‌بینی بزرگ می‌شوند، ممکن است برای مقابله با اضطراب‌هایشان به رفتارهای جبری روی بیاورند. همچنین، ناتوانی در ایجاد احساس امنیت یا توانایی مدیریت افکار مزاحم در سنین پایین می‌تواند خطر بروز وسواس فکری عملی را افزایش دهد.

۷. عوامل فرهنگی:

تفاوت‌های فرهنگی نیز می‌توانند بر نوع و شدت OCD تأثیر بگذارند. برای مثال، در برخی فرهنگ‌ها، موضوعاتی مانند نظافت و پاکیزگی از اهمیت بیشتری برخوردارند و می‌توانند باعث شوند افراد مستعد وسواس، به شکل خاصی از رفتارهای جبری مانند شست‌وشوی مکرر دست‌ها دچار شوند. همچنین، انتظارات اجتماعی یا فشارهای فرهنگی می‌توانند علائم وسواس را تشدید کنند و فرد را به انجام رفتارهای جبری بیشتری وادار نمایند.

در مجموع، وسواس فکری عملی نتیجه تعامل پیچیده عوامل مختلف است و در افراد مختلف می‌تواند به شکل‌های متفاوتی بروز کند. با وجود پیچیدگی علل این اختلال، تشخیص به موقع و درمان صحیح می‌تواند به مدیریت و بهبود علائم کمک کند.

وسواس فکری عملی (OCD)

چگونه وسواس (OCD) را تشخیص می‌دهیم؟

تشخیص وسواس فکری عملی (OCD) معمولاً توسط یک متخصص بهداشت روان مانند روان‌پزشک یا روان‌شناس صورت می‌گیرد و بر اساس ارزیابی دقیق علائم و رفتارهای فرد انجام می‌شود. چندین معیار و روش برای تشخیص OCD به کار می‌رود که شامل موارد زیر است:

۱. ارزیابی علائم بالینی:

متخصص با پرسیدن سؤالاتی درباره افکار، احساسات و رفتارهای فرد سعی می‌کند علائم وسواس (افکار مداوم و ناخواسته) و اجبار (رفتارهای تکراری و جبری) را شناسایی کند. اگر این افکار و رفتارها به قدری شدید باشند که در زندگی روزمره فرد تداخل ایجاد کنند، احتمال وجود OCD بالاست.

۲. استفاده از معیارهای DSM-5:

در تشخیص OCD، معمولاً از راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) استفاده می‌شود. بر اساس این راهنما، فرد باید افکار وسواسی یا رفتارهای جبری را حداقل به مدت یک ساعت در روز تجربه کند و این علائم باید باعث اضطراب یا تداخل قابل توجهی در عملکرد روزانه فرد شوند.

 

۳. تست‌های روان‌شناختی و پرسش‌نامه‌ها:

برخی از متخصصان ممکن است از ابزارهای ارزیابی استاندارد مانند “مقیاس وسواس-اجبار ییل-براون (Y-BOCS)” استفاده کنند. این پرسش‌نامه‌ها به شناسایی نوع و شدت وسواس و اجبارها کمک می‌کنند و اطلاعات بیشتری درباره نحوه تأثیر این علائم بر زندگی فرد ارائه می‌دهند.

تشخیص صحیح وسواس فکری عملی (OCD) بسیار مهم است، زیرا می‌تواند به متخصص کمک کند تا بهترین برنامه درمانی شامل روان‌درمانی، دارودرمانی یا ترکیبی از هر دو را پیشنهاد دهد.

 

بهترین روش درمانی برای  وسواس فکری عملی چیست؟

بهترین روش درمانی برای وسواس فکری عملی (OCD) معمولاً ترکیبی از روان‌درمانی و دارودرمانی است. این دو روش اغلب در کنار یکدیگر برای بهبود علائم و کنترل این اختلال به کار می‌روند. درمان‌ها به طور کلی به شرح زیر هستند:

 

۱. درمان شناختی-رفتاری  (CBT):

یکی از مؤثرترین روش‌های درمانی برای OCD، درمان شناختی-رفتاری است، به‌ویژه نوعی از آن که به نام مواجهه و پیشگیری از پاسخ (ERP) شناخته می‌شود. 

در این روش، فرد به تدریج با افکار وسواسی و موقعیت‌های اضطراب‌آور روبرو می‌شود، اما از انجام رفتارهای جبری جلوگیری می‌شود. این فرآیند به فرد کمک می‌کند تا با گذشت زمان، اضطراب خود را بدون تکیه به رفتارهای جبری کنترل کند و متوجه شود که انجام ندادن این رفتارها منجر به اتفاق بدی نمی‌شود. ERP یکی از مؤثرترین درمان‌ها برای کاهش افکار و رفتارهای وسواسی است.

 

۲. دارودرمانی:

درمان دارویی نیز می‌تواند به کاهش علائم وسواس فکری عملی (OCD) کمک کند. داروهای رایج برای درمان این اختلال معمولاً مهارکننده‌های بازجذب سروتونین (SSRIs) هستند، مانند فلوکستین، سرترالین و فلووکسامین. این داروها به تنظیم تعادل شیمیایی در مغز کمک می‌کنند و علائم اضطراب و وسواس را کاهش می‌دهند. دارودرمانی معمولاً در کنار روان‌درمانی به کار می‌رود و به کنترل علائم در بلندمدت کمک می‌کند.

 

۴. روش‌های ترکیبی:

در بسیاری از موارد، ترکیب روان‌درمانی و دارودرمانی بهترین نتایج را به همراه دارد. داروها می‌توانند شدت علائم را کاهش دهند و فرد را برای شرکت مؤثرتر در جلسات روان‌درمانی آماده کنند. این رویکرد می‌تواند به فرد کمک کند تا بهتر بتواند با افکار و رفتارهای وسواسی مقابله کند.

 

درمان OCD به زمان و پیگیری نیاز دارد، و برخی افراد ممکن است به تغییراتی در برنامه درمانی خود نیاز داشته باشند. همکاری مستمر با یک متخصص بهداشت روان برای موفقیت در درمان حیاتی است.

۵. درمان‌های جایگزین یا مکمل:

برخی افراد مبتلا به  وسواس فکری عملی (OCD) از روش‌های درمانی مکمل مانند مراقبه (مدیتیشن)، یوگا، و تمرینات آرام‌سازی برای کاهش اضطراب استفاده می‌کنند. این روش‌ها به کاهش سطح استرس و بهبود کیفیت زندگی کمک می‌کنند، اگرچه به‌عنوان درمان اصلی OCD توصیه نمی‌شوند. تکنیک‌های ذهن‌آگاهی (mindfulness) نیز می‌توانند به افراد کمک کنند تا افکار و احساسات خود را بدون واکنش فوری درک و مدیریت کنند.

 

۶. درمان‌های گروهی:

درمان گروهی می‌تواند یک روش حمایتی برای افراد مبتلا به  وسواس فکری عملی (OCD) باشد. در این محیط، افراد می‌توانند تجربیات خود را با دیگران به اشتراک بگذارند و از حمایت اجتماعی و راهکارهای مقابله‌ای بهره‌مند شوند. این روش معمولاً در کنار درمان‌های فردی به کار می‌رود و به تقویت مهارت‌های اجتماعی و احساسی کمک می‌کند.

 

۷. خانواده‌درمانی:

OCD می‌تواند به شدت روابط خانوادگی را تحت تأثیر قرار دهد. خانواده‌درمانی به اعضای خانواده کمک می‌کند تا علائم OCD را بهتر درک کنند و یاد بگیرند چگونه به فرد مبتلا کمک کنند. این درمان می‌تواند به کاهش تنش‌های خانوادگی و بهبود تعاملات کمک کند.

 

در مجموع، انتخاب روش درمانی مناسب بستگی به شدت و نوع OCD، وضعیت فرد و پاسخ او به درمان‌های مختلف دارد. همکاری نزدیک با متخصصان بهداشت روان برای پیدا کردن بهترین روش درمانی ضروری است. برای اطلاعات بیشتر به مقاله درمان وسواس مراجعه کنید.

وسواس فکری عملی (OCD)

سایر درمان‌ها به کمک دستگاه‌های روز دنیا

علاوه بر درمان‌های رایج مانند روان‌درمانی (CBT و ERP) و دارودرمانی، چندین روش دیگر نیز برای درمان وسواس فکری عملی (OCD) وجود دارد. این روش‌ها اغلب برای افرادی استفاده می‌شود که به درمان‌های استاندارد به خوبی پاسخ نمی‌دهند یا نیاز به رویکردهای متفاوتی دارند:

۱. تحریک مغناطیسی ترانس‌کرانیال (TMS):

تحریک مغناطیسی ترانس‌کرانیال یک روش غیرتهاجمی است که از میدان‌های مغناطیسی برای تحریک نواحی خاصی از مغز استفاده می‌کند. 

این روش در برخی افراد مبتلا به  وسواس فکری عملی (OCD) که به درمان‌های سنتی پاسخ نداده‌اند، مؤثر بوده است. TMS به تنظیم فعالیت مغزی مرتبط با وسواس و اجبار کمک می‌کند. درمان TMS معمولاً به چندین جلسه نیاز دارد و اثرات آن ممکن است به تدریج ظاهر شود.

 

۲. تحریک عمقی مغز (DBS):

این روش معمولاً برای افراد مبتلا به  وسواس فکری عملی (OCD) شدید که به هیچ یک از درمان‌های دیگر پاسخ نداده‌اند، به کار می‌رود. تحریک عمقی مغز شامل کاشت الکترودها در نواحی خاصی از مغز است که در تنظیم رفتارهای وسواسی نقش دارند. این روش تهاجمی است و تنها در شرایط خاص و پس از بررسی‌های دقیق به کار می‌رود.

چه زمانی باید به به پزشک مراجعه کنیم؟

مراجعه به پزشک یا متخصص بهداشت روان در مورد وسواس فکری عملی (OCD) در شرایط زیر توصیه می‌شود:

 

۱. وجود علائم واضح:

اگر شما یا فردی که می‌شناسید، علائم مشخصی از OCD مانند افکار وسواسی، اضطراب مکرر، یا رفتارهای جبری را تجربه می‌کند که زندگی روزمره را مختل کرده است، زمان مراجعه به پزشک فرا رسیده است. این علائم ممکن است شامل شست‌وشوی مکرر دست‌ها، چک کردن مداوم چیزها، یا نیاز به نظم خاصی باشد.

 

۲. تأثیر بر کیفیت زندگی:

اگر این افکار و رفتارها بر روابط شخصی، شغلی یا فعالیت‌های روزمره تأثیر منفی می‌گذارد، مانند کاهش توانایی در کار، تحصیل یا ارتباط با دیگران، باید به یک متخصص مراجعه کنید. OCD می‌تواند به انزوا و مشکلات اجتماعی منجر شود، بنابراین هرگونه اختلال جدی در عملکرد فردی یا اجتماعی باید مورد توجه قرار گیرد.

 

۳. افزایش شدت علائم:

اگر علائم وسواس فکری عملی به تدریج تشدید شوند و اضطراب و ناراحتی بیشتری را ایجاد کنند، مهم است که کمک حرفه‌ای جستجو کنید. افزایش شدت علائم ممکن است نشان‌دهنده نیاز به تغییر در برنامه درمانی باشد.

 

۴. عدم پاسخ به درمان‌های خانگی یا خودیاری:

اگر شما در حال تلاش برای مدیریت علائم OCD با روش‌های خودیاری یا تغییرات سبک زندگی هستید، اما بهبود قابل توجهی مشاهده نمی‌کنید، ممکن است نیاز به درمان‌های حرفه‌ای باشد. مراجعه به متخصص می‌تواند گزینه‌های درمانی مؤثرتر را ارائه دهد.

 

۵. افکار خودکشی یا آسیب به خود یا دیگران:

اگر فردی دچار افکار خودکشی، آسیب به خود یا دیگران است، باید به طور فوری به پزشک مراجعه کند. این وضعیت نیاز به توجه و مداخله فوری دارد.

 

در کل، هر زمان که احساس می‌کنید علائم وسواس فکری عملی تأثیر منفی بر زندگی شما دارد یا شما را در فشار قرار می‌دهد، مراجعه به پزشک یا متخصص بهداشت روان یک گزینه مناسب و حیاتی است. این کار می‌تواند به شما کمک کند تا بهترین مسیر درمانی را پیدا کنید و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشید.

منابع:

مطالب مرتبط

خدمات روان درمانی فردی

دسته بندی مطالب سایت