خودشیفتگی میتواند به عنوان یک واکنش دفاعی در برابر آسیبهای روانی عمل کند. افراد خودشیفته ممکن است از مکانیزمهای دفاعی مانند خودبزرگبینی برای مقابله با احساسات منفی و ناامنیهای عمیق استفاده کنند.
درک ریشههای خودشیفتگی، چالشهای جدی در شناخت رفتارهای این افراد ایجاد میکند. این ویژگی میتواند در اثر خلأهای عاطفی و هم نتیجه تقویت اعتماد به نفس افراطی باشد. برای درک ریشه خودشیفتگی، نیاز به بررسی دقیقتر عوامل ژنتیکی، روانشناختی و فرهنگی است.
شناخت عمیقتر ریشههای خودشیفتگی نه تنها به درک بهتر این افراد کمک میکند، بلکه میتواند راه را برای ارائه روشهای درمانی مؤثرتر هموار سازد.
این امر میتواند به افراد خودشیفته کمک کند تا الگوهای رفتاری ناسالم خود را شناسایی کرده و تغییر دهند. در این مطلب از کلینیک روانشناسی و مشاوره جوانه، به بررسی ریشه خودشیفتگی که در شکلگیری این اختلال در دوران بزرگسالی نقش دارند را باهم بررسی میکنیم.
به چه افرادی خودشیفته یا نارسیسم میگویند؟
شاید عبارت “او چقدر خودشیفته است! ” را بارها شنیده باشید. این اصطلاح معمولاً برای توصیف رفتارهای خودخواهانه یا استحقاقطلبانه افراد به کار میرود. اما وقتی صحبت از اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) میشود، موضوع پیچیدهتر از این کلیشههاست.
در حالی که بسیاری از افراد ممکن است گاهی رفتارهایی نشان دهند که به نظر خودشیفته میآیند، NPD زمانی مطرح میشود که این ویژگیها به حدی برجسته و پایدار باشند که بر جنبههای مختلف زندگی فرد، از جمله روابط و شغل، تأثیر منفی بگذارند. این اختلال به طور کلی با الگوهایی مشخص میشود که حداقل در دو یا چند مورد از این حوزهها دیده میشوند
ویژگیهای اصلی این افراد عبارتند از:
- احساس برتری و اهمیت بیش از حد نسبت به دیگران
- باور به اینکه سزاوار توجه و رفتار ویژه هستند
- نیاز مفرط و مداوم به تحسین و تأیید دیگران
- فقدان بارز همدلی و ناتوانی در درک احساسات دیگران
- اعتماد به نفس کاذب و ظاهری در عین داشتن عزت نفس شکننده
- بزرگنمایی تواناییها و دستاوردهای خود
- حساسیت شدید به انتقاد و زودرنجی
- تخیلات مربوط به موفقیت، قدرت یا زیبایی نامحدود
افراد خودشیفته اغلب در روابط بین فردی مشکل دارند و ممکن است از دیگران سوءاستفاده کنند. آنها معمولاً در زیر ظاهر مغرور و با اعتماد به نفس خود، احساس ناامنی و کمبود عمیقی دارند که با رفتارهای خودشیفتهوار سعی در پنهان کردن آن دارند. این اختلال میتواند ناشی از تجربیات دوران کودکی، عوامل ژنتیکی و محیطی باشد.
علل و ریشه خودشیفتگی چیست؟ (در روانشناسی)
ریشه خودشیفتگی بسیار پیچیده هستند و معمولاً ترکیبی از عوامل ژنتیکی، محیطی و روانی هستند. به طور کلی، این اختلال از تعامل پیچیدهای بین عوامل زیر نشأت میگیرد:
علل محیطی یکی از ریشه خودشیفتگی است.
عوامل محیطی، به ویژه فرهنگ و سبک فرزندپروری، میتوانند نقش مهمی در شکلگیری و تقویت اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) ایفا کنند.
مطالعات نشان میدهند که فرهنگها میتوانند تأثیر قابل توجهی بر بروز اختلال شخصیت خودشیفته داشته باشند.
به عنوان مثال، در فرهنگهای فردگرا که بر استقلال و موفقیت فردی تأکید میشود، احتمال بروز این اختلال بیشتر است.
تحقیقات مقایسهای بین آلمان غربی (فرهنگ فردگرا) و آلمان شرقی (فرهنگ جمعگرا) نشان میدهد که افراد بزرگ شده در آلمان غربی، نمرات بالاتری در مقیاس خودشیفتگی و عزت نفس پایینتری نسبت به همتایان خود در آلمان شرقی دارند.
علاوه بر تأثیر فرهنگ، تجربیات دوران کودکی نیز نقش حیاتی در شکلگیری اختلال شخصیت خودشیفته ایفا میکنند. تحقیقات نشان میدهند که تجربیات منفی مانند طرد شدن، انتقادهای مداوم یا سوء استفادههای عاطفی در کودکی، میتوانند زمینه را برای بروز این اختلال در بزرگسالی فراهم کنند.
از سوی دیگر، تحسین بیش از حد و توجه افراطی والدین نیز میتواند به تقویت احساس برتری و خودشیفتگی در کودکان منجر شود.
فرزندپروری و خودشیفتگی
تحقیقات نشان میدهند که شیوههای فرزندپروری مختلف، به ویژه سبکهای پرورشی محافظهکارانه، بیتفاوت و یا بیش از حد ستایشگر، میتوانند یمی از ریشه خودشیفتگی در دوران بزرگسالی است.
هرچند، سبک فرزندپروری به تنهایی عامل تعیینکننده نیست و عوامل دیگری مانند ژنتیک نیز در این زمینه نقش ایفا میکنند. ترکیبی از عوامل مختلف میتواند زمینه را برای شکلگیری اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) فراهم کند.
مطالعات نشان میدهند که سبک فرزندپروری بیش از حد محافظهکار (هلیکوپتری) با نوع آسیبپذیر و بزرگنمایی خودشیفتگی در بزرگسالی مرتبط است.
همچنین، کمبود محبت و گرمی در روابط والد-کودک و تعیین مرزهای نامشخص، میتواند به بروز خودشیفتگی منجر شود. از سوی دیگر، ستایش بیش از حد و انتظارات غیر واقعی نیز با نوع بزرگنمایی خودشیفتگی مرتبط است.

علل ژنتیکی یکی از ریشه خودشیفتگی است.
ژنتیک نیز میتواند در بروز شخصیت خودشیفته نقش مهمی را داشته باشد. در یک مطالعه که در سال ۱۳۹۴ انجام شد و ۳۰۴ جفت دوقلو را بررسی کرد، محققان دریافتند که برخی از ریشه خودشیفتگی تا حدی ارثی هستند.
به عنوان مثال، احساس بزرگواری ۲۳ درصد و احساس استحقاق ۳۵ درصد قابل وراثت بود. با این حال، این ویژگیها به نظر میرسد که مستقل از یکدیگر وجود دارند.
تحقیقات قدیمیتر نشان میدهد که خودشیفتگی ممکن است کمی بیشتر از سایر اختلالات شخصیت خوشه B ارثی باشد. همچنین، ویژگیهای شخصیتی نیز میتوانند در نحوه بروز اختلال شخصیت خود شیفته تأثیرگذار باشند.
خودشیفتگی بزرگ به طور کلی با صفاتی مانند احساس استحقاق، تمرکز بر خود و رفتارهای سلطهگر شناخته میشود. در مقابل، خودشیفتگی آسیبپذیر با ویژگیهایی چون درونگرایی، تمرکز بر خود و نوسانات شدید بین غرور و شرم مشخص میشود.
عوامل خطر ساز خودشیفتگی چیست؟
عوامل خطر برای اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) بسیار متنوع و پیچیده هستند. این اختلال نتیجهی تعامل پیچیدهای از عوامل مختلف، از جمله سبکهای فرزندپروری، عوامل محیطی و ژنتیک است.
تحقیقات نشان میدهند که برخی سبکهای فرزندپروری خاص، مانند پرورشی بیش از حد محافظهکارانه یا کمتوجهی، میتوانند خطر بروز خودشیفتگی را افزایش دهند.
با این حال، تأثیر این سبکها به تنهایی و به صورت جداگانه بررسی نشده است و اغلب در ترکیب با سایر عوامل مورد مطالعه قرار میگیرند. نتایج تحقیقات در این زمینه نیز گاهی متناقض بوده است.
آمار نشان میدهد که خودشیفتگی در مردان شایعتر از زنان است و تخمین زده میشود که حدود ۷.۷ درصد از مردان و ۴.۸ درصد از زنان در ایالات متحده به این اختلال مبتلا باشند.
تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته
اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) جزو اختلالات خوشهای B در طبقهبندی DSM-5 قرار میگیرد. این دسته از اختلالات شامل اختلال شخصیت ضداجتماعی، هیستریونیک و مرزی نیز میشود.
افرادی که به اختلال شخصیت خودشیفته مبتلا هستند، اغلب به دلایلی غیر از خود اختلال به دنبال درمان میروند. مثلاً ممکن است به دلیل احساس پوچی، افسردگی یا مشکلات روابط بین فردی به درمانگر مراجعه کنند.
تشخیص خودشیفتگی میتواند دشوار باشد، زیرا علائم آن اغلب با اختلالات دیگری مانند اختلال مصرف مواد، اضطراب، افسردگی و سایر اختلالات شخصیت خوشهای B همپوشانی دارد.
در جلسات تشخیصی، رواندرمانگر سؤالاتی در مورد سبکهای مقابله، مکانیسمهای دفاعی، روابط بین فردی، الگوهای رفتاری و تاریخچه کودکی فرد میپرسد تا به یک تشخیص دقیق برسد.
در حال حاضر داروی خاصی برای درمان مستقیم خودشیفتگی وجود ندارد. اما اگر فردی مبتلا به خودشیفتگی علائم دیگری مانند اضطراب، افسردگی یا روانپریشی را تجربه کند، ممکن است داروهای مناسب برای این شرایط تجویز شود.
رواندرمانی، به ویژه رواندرمانی متمرکز بر انتقال (TFP)، یکی از روشهای درمانی مؤثر برای خودشیفتگی محسوب میشود.
این روش درمانی به افراد مبتلا به خودشیفتگی کمک میکند تا الگوهای فکری و رفتاری ناسازگار خود را شناسایی کرده و آنها را تغییر دهند.

جمع بندی
اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) یک اختلال روانی پیچیده است که تشخیص دقیق و تعیین ریشه خودشیفتگی چالشبرانگیز است.
تحقیقات نشان میدهد که ترکیبی از عوامل محیطی و ژنتیکی، از جمله تجربیات دوران کودکی، فرهنگ و ژنها، در بروز این اختلال نقش دارند.
خبر خوب این است که درمان برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته امکانپذیر است. درمانهای مختلف، از جمله رواندرمانی، میتوانند به این افراد کمک کنند تا مسئولیت رفتارهای خود را بپذیرند، درک بهتری از احساسات و افکار خود پیدا کنند و روابط سالمتری برقرار کنند.
کلینیک روانشناسی و مشاوره جوانه با ارائه خدمات تخصصی در زمینه درمان اختلالات شخصیتی، میتواند به مراجعین کمک کند تا با این چالشها مقابله کنند و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند.
اگر شما یا کسی که میشناسید به این اختلال مبتلا است، بدانید که کمک در دسترس است و میتوان با این اختلال مقابله کرد.
منبع: psychcentral