آیا تا به حال دیدهاید کودکی از تاریکی، صدای بلند یا حتی یک حیوان کوچک بترسد؟ این ترسها برای کودکان طبیعیاند و همه ما در کودکی با آنها وجود دارند.
اما چرا برخی از کودکان بیشتر از دیگران میترسند و گاهی این ترسها حتی مانع فعالیتهای روزمره میشوند؟ درک دلایل پشت این احساس میتواند به ما کمک کند تا بهتر بتوانیم به کودکانمان یاری برسانیم و در مسیر رشد آن بپردازیم.
ترس در کودکان تحت تأثیر عواملی مانند ژنتیک، تجربههای زندگی و محیط خانوادگی است. به همین دلیل، شناخت این ترسها میتواند به والدین کمک کند تا بفهمیم چگونه میتوان این نگرانیها را کاهش داد و امنیت بیشتری به کودکان داد.
در این مطلب از کلینیک روانشناسی و مشاوره جوانه، به بررسی علت ترس در کودکان و راههایی برای کمک به آنها در عبور از این مرحله میپردازیم.
علت ترس در کودکان را بشناسید!
علت ترس در کودکان ممکن است از چندین عامل ناشی شود. یکی از این عوامل، تجربههای منفی و استرسزا در دوران رشد است که میتواند باعث ایجاد ترسهای پایدار شود. دومین عامل، تأثیر محیط و روابط خانوادگی است که کودک در آن زندگی میکند.
ترس از ناشناختهها، مانند ترس از تاریکی یا مکانهای جدید، نیز یکی دیگر از عوامل رایج در ترس کودکان است. همچنین، عوامل ژنتیکی و بیولوژیکی ممکن است در بروز این ترسها نقش داشته باشند.
در نهایت، رسانهها و برنامههای تلویزیونی میتوانند تصورات اشتباه و ترسهای بیاساس در کودک ایجاد کنند. در ادامه مطلب به علت ترس در کودکان میپردازیم پس تا انتهای مطلب با ما همراه باشید:
برای کسب اطلاعات بیشتر به مقاله ترس در کودکان چیست؟ مراجعه کنید.
۱. تجربههای منفی و استرسزا:
تجربههای منفی یا آسیبهای روانی مانند تصادف، بیماری یا تجربههای تلخ میتوانند در ایجاد و علت ترس در کودکان مؤثر باشند.
کودکانی که در گذشته حوادث ترسناک یا آسیبزا را تجربه کردهاند، ممکن است احساس تهدید بیشتری نسبت به موقعیتهای مشابه داشته باشند.
این نوع ترس معمولاً به شکل واکنشهای شدید نسبت به محرکهای مشابه گذشته بروز میکند. به عنوان مثال، کودکی که تجربه تصادف با یک حیوان را داشته است، ممکن است در برابر تمام حیوانات واکنش ترسناک نشان دهد.
۲. تأثیر محیط و روابط خانوادگی:
محیط خانه و روابط خانوادگی نقش مهمی در علت ترس در کودکان دارند. کودکانی که در محیطهای پرتنش یا پراضطراب زندگی میکنند، بیشتر مستعد ابتلا به مشکلات روانی مانند ترس و اضطراب هستند.
وجود استرس یا بحران در خانه میتواند به کودک احساس ناامنی بدهد و باعث شود که به طور مداوم احساس تهدید کند.
این احساس تهدید میتواند بهطور ناخودآگاه در رفتار کودک نمایان شود، بهویژه در برابر تغییرات یا موقعیتهای جدید.
۳. ترس از ناشناختهها:
ترس از چیزهای ناشناخته، مانند تاریکی، حیوانات جدید یا مکانهای ناآشنا، بخش طبیعی از فرآیند رشد کودکان است.
این ترسها معمولاً در سنین پایینتر بهویژه در دو یا سه سالگی بیشتر دیده میشوند. کودکانی که هنوز نمیتوانند تفاوتهای بین چیزهای تهدیدآمیز و غیرتهدیدآمیز را به درستی تشخیص دهند، ممکن است از محیطهای ناآشنا یا چیزهایی که برایشان جدید است، بترسند. این ترسها بهطور معمول با گذشت زمان و افزایش آگاهی کودک کاهش مییابد.
۴. عوامل ژنتیکی و بیولوژیکی:
علت ترس در کودکان میتواند به دلیل عوامل ژنتیکی و ویژگیهای بیولوژیکی آنان باشد. تحقیقات نشان میدهند که برخی از کودکان بهطور طبیعی سیستم عصبی حساستری دارند و ممکن است نسبت به تغییرات یا موقعیتهای جدید واکنشهای ترسناکی نشان دهند.
در این موارد، ترسهای کودک ممکن است ناشی از تفاوتهای زیستی در نحوه پردازش اطلاعات یا واکنش به استرس در مغز باشد. به این ترتیب، ژنتیک میتواند باعث شود که کودک بیشتر از دیگران مستعد ترس باشد.
۵. تأثیرات رسانهها و برنامههای تلویزیونی:
تأثیرات رسانهای و محتوای تلویزیونی نیز میتوانند باعث ایجاد ترسهای بیاساس در کودکان شوند. تصاویر و صحنههای ترسناک در فیلمها، برنامههای تلویزیونی یا ویدئوها ممکن است در ذهن کودک تأثیر منفی بگذارند و باعث شوند که کودک ترسهایی را تجربه کند که ریشه در واقعیت ندارند.
کودکانی که بهطور مداوم در معرض چنین محتوایی قرار میگیرند، ممکن است تصورات غلطی درباره تهدیدات و خطرات در دنیای واقعی ایجاد کنند و به ترسهای غیرمنطقی دچار شوند.
۶. تأثیر الگوهای رفتاری والدین:
یکی دیگر از علت ترس در کودکان، تأثیر رفتار والدین و سایر افراد نزدیک به کودک است. اگر والدین خود دچار اضطراب یا ترسهای مکرر باشند، این رفتارها بهراحتی میتوانند توسط کودک الگوبرداری شوند.
کودکان بهطور طبیعی به رفتارهای بزرگترها توجه میکنند و آنها را در موقعیتهای مشابه تقلید میکنند. بهعنوان مثال، اگر مادر یا پدر در مواجهه با شرایط اضطرابزا ترس نشان دهد، کودک ممکن است در موقعیتهای مشابه احساس خطر کند. این نوع ترسها ممکن است به دلیل مشاهده و تقلید از واکنشهای والدین به وجود بیاید.

۷. حساسیتهای شخصیتی:
بعضی از کودکان بهطور طبیعی شخصیتهای حساستری دارند و ممکن است بهراحتی تحت تأثیر محیط قرار بگیرند.
این کودکان معمولاً بیشتر از دیگران بهویژه در موقعیتهای استرسزا یا غیراختصاصی، به ترس و اضطراب دچار میشوند.
ویژگیهای شخصیتی مانند احتیاط بیش از حد یا حساسیت به تغییرات ممکن است باعث شوند که این کودکان بیشتر از دیگران به محرکهای محیطی واکنش نشان دهند.
این حساسیتها میتوانند بهطور ذاتی یا از طریق تعاملات محیطی در طول زمان شکل بگیرند و موجب بروز ترسهای مداوم شوند.
۸. تصورات اشتباه درباره دنیای اطراف:
کودکان در فرآیند رشد خود بهطور طبیعی شروع به درک مفاهیم مختلف از جهان اطراف میکنند. گاهی اوقات این درک ناقص میتواند منجر به ترسهای بیاساس شود.
برای مثال، کودک ممکن است از چیزی بترسد که برای او تهدیدآمیز به نظر میرسد، اما در واقع هیچگونه تهدیدی وجود ندارد.
این نوع ترس معمولاً به دلیل تخیلات و تصورات کودک از دنیای اطراف به وجود میآید. این نوع ترسها معمولاً زمانی که کودک از بزرگترها و تجربیات زندگی خود اطلاعات جدید کسب میکند، کاهش مییابد.
۹. تجارب اجتماعی و تعامل با همسالان:
تجربههای اجتماعی کودکان نیز میتواند بر ترسهای آنان تأثیر بگذارد. گاهی اوقات کودکان از آنچه که در روابط با همسالان یا در مدرسه مشاهده میکنند، دچار ترس و اضطراب میشوند.
برای مثال، کودکانی که شاهد اذیت و آزار یا قلدری از سوی همکلاسیها هستند، ممکن است احساس ترس یا عدم امنیت کنند.
این نوع ترسها میتوانند بر اساس تجربههای منفی در محیطهای اجتماعی به وجود بیایند و نیاز به حمایت اجتماعی و آموزشی برای مقابله با آنها دارند.
۱۰. تجارب اولیه در مهدکودک یا مدرسه:
ورود به محیطهای جدید مانند مهدکودک یا مدرسه میتواند باعث علت ترس در کودکان شود. برای کودکانی که به خانه و والدین خود وابستگی زیادی دارند، تغییر محیط و دور شدن از مادر یا پدر میتواند اضطراب و ترسهای جدیدی ایجاد کند.
این نوع ترسها بهویژه در سنین پایینتر رایج هستند و ممکن است کودک در مواجهه با حضور در جمعهای بزرگتر یا تغییر در برنامههای روزمره خود دچار نگرانی و ترس شود. اغلب این ترسها پس از مدتی کاهش مییابند و کودک به تدریج با محیطهای جدید سازگار میشود.
۱۱. عدم توانایی در بیان احساسات:
گاهی اوقات، کودکان به دلیل عدم توانایی در بیان احساسات خود و درک آنها، ممکن است ترسهای درونی خود را بهطور نامناسب و غیرمستقیم بروز دهند. کودکانی که قادر به شناسایی یا ابراز احساسات خود نیستند، ممکن است بهطور ناخودآگاه ترسها و نگرانیهای خود را از طریق رفتارهایی مانند اضطراب یا انزوا نشان دهند.
این نوع ترسها ممکن است به دلیل فشارهای درونی یا ترس از قضاوت دیگران به وجود آید و نیازمند مداخلات روانشناختی برای بهبود مهارتهای ارتباطی و احساسی کودک هستند.
۱۲. محدودیت در استقلالطلبی:
کودکان در دوران رشد خود بهدنبال افزایش استقلال و کشف دنیای اطراف خود هستند. وقتی که والدین یا مراقبان، بیش از حد مراقب و محافظهکارانه با کودک رفتار کنند، ممکن است این محدودیتها منجر به احساس ترس و اضطراب در کودک شود.
کودکانی که احساس کنند نمیتوانند خودشان تصمیمگیری کنند یا در برخی فعالیتها دخیل باشند، ممکن است با احساس ترس از شکست یا انتقاد مواجه شوند.
این ترس میتواند از نیاز به استقلال و کشف خود در کودک نشأت گیرد، و اغلب نیاز به برقراری تعادل بین حمایت و آزادی کودک دارد.

۱۳. مشکلات خواب و اختلالات خواب:
مشکلات خواب نیز میتوانند یکی از علت ترس در کودکان باشند. کودکانی که دچار اختلالات خواب مانند کابوسهای شبانه، ترس از تاریکی یا حتی خوابگردی هستند، ممکن است در طول روز احساس اضطراب و ترس بیشتری کنند.
این اختلالات خواب میتواند باعث شود که کودک بهطور مداوم در حالت هراس از خواب و رویاهای ترسناک قرار بگیرد.
ترس از تاریکی یکی از شایعترین ترسهایی است که در این دوره سنی مشاهده میشود، و میتواند تأثیر منفی بر کیفیت خواب و رفتار کودک داشته باشد.
۱۴. تأثیر تغییرات عمده در زندگی کودک:
تغییرات عمده مانند تولد خواهر یا برادر جدید، مهاجرت به خانه جدید یا تغییر مدرسه میتواند در ابتدا ترس و اضطراب را در کودکان ایجاد کند.
این تغییرات باعث میشوند که کودک احساس کند که جهان اطرافش ناامن شده است و او باید با محیط جدیدی سازگار شود.
این تغییرات در صورتی که با حمایت عاطفی و روانی مناسب همراه نباشد، میتواند منجر به ترسهای بلندمدت و مشکلات روانی دیگری در کودک شود. بنابراین، ارائه پشتیبانی عاطفی و اجتماعی در این دورهها برای کودک بسیار حیاتی است.
۱۵. آسیبهای جسمی یا بیماریها:
کودکانی که در دوران رشد خود دچار آسیبهای جسمی یا بیماریهای مزمن میشوند، ممکن است ترسهای روانی و اضطرابهای طولانیمدت را تجربه کنند. ترس از درد یا از دست دادن سلامتی یکی از دلایل شایع بروز علت ترس در کودکان است.
همچنین، بستری شدن در بیمارستان یا تجربههای پزشکی ممکن است ترس و اضطرابهای جدیدی را ایجاد کند که کودک بهراحتی نتواند آنها را مدیریت کند.
این ترسها اغلب نیاز به درمانهای روانشناختی دارند تا کودک بتواند با احساسات خود روبهرو شود و آنها را بهدرستی پردازش کند.
۱۶. نظارت یا فشار اجتماعی از سوی همسالان:
در سنین بالاتر، نظارت و فشارهای اجتماعی از سوی همسالان میتواند یکی از علت ترس در کودکان و نوجوانان باشد. اگر کودک یا نوجوان بهدلیل ویژگیهای شخصیتی، ظاهر یا رفتارهای خاص خود مورد تمسخر یا آزار توسط دیگران قرار گیرد، ممکن است احساس ترس و نگرانی از قضاوت دیگران داشته باشد.
این ترس از پذیرش نشدن در جمع یا رد شدن از سوی همسالان میتواند بهطور جدی بر روحیه کودک تأثیر بگذارد. بنابراین، ایجاد محیطی حمایتی و پر از اعتماد بهنفس برای کودکان در این دوران بسیار اهمیت دارد.

ترس از جدایی در کودکان، به ویژه در سنین پایین، بسیار رایج است. این ترس به دلیل وابستگی عاطفی شدید کودک به والدین و احساس ناامنی در نبود آنها ایجاد میشود.
ترس از جدایی در کودکان، به ویژه در سنین پایین، بسیار رایج است. این ترس به دلیل وابستگی عاطفی شدید کودک به والدین و احساس ناامنی در نبود آنها ایجاد میشود.
کودکان به روالهای روزمره عادت میکنند و هرگونه تغییر در محیط زندگی آنها میتواند باعث ایجاد احساس ناامنی و ترس شود. مکانهای جدید و ناشناخته ممکن است برای کودک ترسناک باشند.
ترس از تاریکی یکی از رایجترین ترسهای کودکی است. تخیلات قوی کودکان و ترس از ناشناختهها باعث میشود که تاریکی را مکانی پر از موجودات ترسناک تصور کنند.
سخن پایانی
ترس در کودکان بخشی طبیعی از روند رشد است که تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند تجربیات منفی، تغییرات محیطی و حتی ویژگیهای شخصیتی کودک شکل میگیرد.
درک دقیق این علل به والدین و مربیان کمک میکند تا با حمایت عاطفی و روانشناختی مناسب، ترسهای کودک را شناسایی کرده و آنها را کاهش دهند.
همچنین، اهمیت ایجاد محیطی امن و حمایتی برای کودک از جمله عواملی است که میتواند به کودک کمک کند تا با احساسات خود روبهرو شود و آنها را مدیریت کند. در این فرآیند، توجه به احساسات کودک و تعامل مثبت با او، نقش مهمی در کاهش ترسهای بیاساس ایفا میکند.
از سوی دیگر، اگر ترسها و اضطرابهای کودک به مدت طولانی ادامه یابد یا به یک مشکل جدی تبدیل شود، نیاز به مداخلات حرفهای خواهد بود.
در این مواقع، مشاوره روانشناختی و روشهای درمانی مختلف میتوانند به کودک کمک کنند تا ترسهای خود را بهطور مؤثری مدیریت کند. در مجموع، توجه به علل بروز ترس و ایجاد روشهای مقابلهای مناسب میتواند به ارتقای سلامت روانی کودکان و کاهش ترسهای غیرضروری کمک کند. این حمایتها نه تنها به بهبود وضعیت روانی کودک کمک میکند، بلکه بر رشد و تکامل شخصیتی او نیز تأثیر مثبتی خواهد داشت.